ستاره‌های ســرخ جاودانه‌اند!

شعر و ادب

دنبال ستاره می گردند

در بستر بیکران آسمان

شاید این حجم سیاهی هم‌چو کوهی سنگی

گوهر در خود فشرده است

و در گوشه‌ی ازین اقیانوس ناآرام

مرواریدی یافت شود

تا ماهی‌های این آبزار

آ‌ن‌را به جای چشم‌های شان بگذارند

و شاید در خیل پرنده‌های کوچک

بال‌هایی به اندازه همت آسمان

پر بگشاید

تا سکوت دره‌ها را به دار بکشد

و شاید شناوری

موج های سرگردان این رود را

رام کند

هیبت طوفان مگر

سنگین‌تر از همت تو بود؟

و خروش آتش‌فشان مگر

سوزنده‌تر از شعله ایست

که در سینه‌ی تو می‌خروشید؟

و تو گفتی فراموش نکنم

که قفس‌های فولادین

شکننده‌تر از پرندگانی است

که به آزادی ایمان آورده اند

و غرور پرنده‌ها

رزمنده‌تر از تلاطم طوفانی است

که پرواز را باور نکرده است

و تو گفتی فراموش نکنم

که وجودم

محکم‌ترین سنگر جهان است

و سینه ام

سخت ترین سنگ این کوه

و تو گفتی فراموش نکنم

که ستاره های سرخ

درخشنده تر از چشم آسمان است

و روشنی قصه ایست

که بگوش جهان نگفته اند

تا باور کنند

که جهان خود

کوچک‌تر از همت مردیست

که چشم به آن‌سوی آسمان دوخته

واژه‌ای کوچک و مسخره ایست

مرگ برای ستاره ای به این ماندگاری

و آسمان از یاد نخواهد برد

که ستاره‌های سرخ

جاودانه اند.


***
******
**********