گزیده ها

نگاه اولیه ای در مورد وضعيت فروپاشیده كنوني ” جاا ” و
علل ایدیولوژیک – سیاسی و تشکیلاتی آن
مقدمه

در حال حاضر، جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در وضعیت فرو پاشیده و جدا خطرناک قرار دارد اینک مدت ها است كه كميته جنبش هيچ اعلاميه و سند بيروني منتشر نساخته است. چند شماره از نشريه دروني جنبش، كه قرار بود سالانه دوبار منتشر گردد، از انتشار باز مانده و ژورنال بين المللي ” جهاني براي فتح ” نيز از چند سال به اينطرف ديگر منتشر نگرديده است. در واقع کمیته جنبش عملا فروپاشیده است، به نحوی که از مدت ها به اینطرف جلسه و نشستی نداشته و هر یک از مشمولین آن صرفا برای احزاب مربوطه شان کار و فعالیت می نمایند. به همین جهت جنبش انقلابی انترناسیونالیستی عملا فروپاشیده و مبارزه برای بازسازی آن و یا ایجاد یک تشکیلات بین المللی مائوئیستی دیگر در دستور روز قرار گرفته است.    
مسلما نقش عمیقا منفی ضد اصولي و تفرقه افگنانه خط انحرافي مسلط كنوني بر حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست ) و نتايج عملي آن يعني منحرف شدن انقلاب نيپال از جاده انقلاب دموكراتيك نوين و جنگ خلق به بيراهه دموكراسي و مسالمت جويي بورژوايي، در ايجاد اين وضعيت خطرناك، به عنوان یکی از عوامل اصلی، مسلم و روشن است. اما اين نقش غير اصولي و تفرقه افگنانه را نبايد به عنوان يك امر صرفا در خود مشاهده كرد. خط انحرافي مسلط كنوني بر حزب كمونيست نيپال ( مائوئيست ) كه لب و لباب خود را در” راه پاراچاندا “
بيان مي نمايد، بخشي از يك روند غير اصولي در جنبش انقلابي انترناسيوناليستي بود كه با تكيه بر خدمات معين پراتيكي و يا تئوريكي به انقلاب كشور هاي خودي و انقلاب جهاني، ادعاهاي خام عجولانه و پيش از وقت مبني بر متكامل ساختن ایدیولوژی وعلم انقلاب پرولتري به مرحله بالاتر از ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم را به ميان كشید. اين روند، علاوه از آنكه خود را تحت نام ” راه پاراچاندا ” بيان نموده است، قبلا توسط حزب كمونيست پيرو، بنام ” انديشه گونزالو ” تعقيب گرديده بود و اينك تحت نام ” سنتزهاي اواكيان ” توسط حزب كمونيست انقلابي امريكا نيز مطرح گرديده است. اين روند در فرجام خود سرنوشتي جز سقوط در مغاك پسا مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم آشکار اواکیانی نداشت و سر انجام در خط بیانیه و اساسنامه جدید آر سی پی خود را نشان داد.
در مورد علل ایدیولوژیک – سیاسی و تشکیلاتی وضعیت فروپاشیده کنونی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی می توان وسیعا بحث نمود. اما ما در نوشته حاضر، به امید اینکه راه برای مباحثات تفصیلی در آینده باز گردد، صرفا می توانیم به بیان رئوس مطالب این مبحث بپردازیم.

تشکیل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال 1984

تحرک تازه ای به جنبش کمونیستی بین المللی بخشید

جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در کنفرانس بین المللی سال 1984 در شرایطی تشکیل گردید که در اثر مسلط شدن باند رویزیونیست تحت رهبری تین هسیائوپینگ بر حزب کمونیست چین و دولت چین، سوسیالیزم در آن کشور سرنگون شده بود و حـزب کار الـبـانـیـه به رهبـری انـور خـوجـه نیز به ارتداد و رویزیونیزم غلطیده بود و سوسیالیزم در البانیه را از درون فاسد و تباه کرده بود. 

تشكيل جنبش انقلابي انترناسيوناليستي بر مبناي ايدئولوژيك ” ماركسيزم – لنينيزم – انديشه مائوتسه دون ” و با مشخص نمودن ” انديشه مائوتسه دون ” به عنوان سومين مرحله در تكامل علم و ايدئولوژي انقلابي پرولتري، به معني ايجاد يك حركت بين المللي كمونيستي راستين، در مواجهه با بروز رويزيونيزم چيني و همچنان رويزيونيزم خوجه يي و سرنگوني انقلاب در چين و همچنان البانيه، بود. 
این ابتکار عظیم تحرک تازه ای به جنبش بین المللی کمونیستی بخشید و برای تجمع بین المللی آن بخش از نیروهای مارکسیست – لنینیست – مائوتسه دون اندیشه که به دنبال انحرافات رویزیونیستی ” حزب کمونیست چین ” و ” حزب کار البانیه ” نیفتاده بودند، یک پلاتفرم ایدیولوژیک – سیاسی و تشکیلاتی بین المللی فراهم نمود. بنابرین تشکیل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی عمدتا یک گام جدا پیشروانه و مثبت جنبش بین المللی کمونیستی بود و باعث گردید که علیرغم خیانت رویزیونیست های چینی و البانیایی به کمونیزم، درفش کمونیزم و مارکسیزم – لنینیزم – اندیشه مائوتسه دون در سطح بین المللی کماکان در اهتزاز باقی بماند.  
اما بيانيه ” جنبش انقلابي انترناسيوناليستي ” اساسا بر مبناي ” ماركسيزم – لنينيزم – انديشه مائوتسه دون ” تدوين و تصويب گرديد و صرفا در جايي از متن آن عبارت ” نيروهاي مائوئيست ” بصورت گذرا بكار برده شده است. مبحث مربوط به جاگزيني ” مائوئيزم” به عوض ” انديشه مائوتسه دون ” به عنوان يك مبحث جدي قابل دقت و بررسي در كنفرانس بين المللي سال 1984 كه ” جنبش انقلابي انترناسيوناليستي “را تشكيل نمود، مطرح نبوده است. در آن كنفرانس، غير از حزب كمونيست پيرو، تمامي احزاب و سازمان هاي ديگر هنوز ” مائوتسه دون انديشه ” بودند و خود را ” مائوئيست ” نمي دانستند. مائوئیزم در جلسه گسترده کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال 1993 مورد تصویب قرار گرفت.
کنفرانس بین المللی سال 1984 نتوانست در مورد تضاد عمده و روند عمده جهانی به یک فرمولبندی روشن و واضح دست یابد. تقسیم شدن شرکت کنندگان این کنفرانس به دو بخش، یکی طرفدار عمده بودن تضاد میان امپریالیست ها در جهان و دیگری طرفدار عمده بودن تضاد میان امپریالیست ها و خلق ها و ملل تحت ستم در جهان، باعث گردید که درین زمینه توافق روشنی به میان نیاید. این اختلاف و عدم توافق که یکی از نکات مهم کشمکش زا در جنبش انقلابی انترناسیونالیستی بود، در سال های بعدی نیز نتوانست به درستی و روشنی حل و فصل گردد. گرچه جلسه گسترده سال 2000 ظاهرا به توافق عمومی در مورد تضاد عمده و روند عمده جهانی دست یافت، اما تقریبا بلافاصله بعد از این جلسه، حزب کمونیست انقلابی امریکا از تائید موضع موافق نماینده اش در جلسه سر باز زد و در نتیجه نهایتا این معضله کماکان بحال خود و لاینحل باقی ماند.

پذیرش مائوئیزم
یک گام پیشروانه مهم جنبش انقلابی انترناسیونالیستی

حزب كمونيست پيرو، قبل از تشكيل جنبش انقلابي انترناسيوناليستي در سال 1984 ، ” مائوئيزم ” را پذيرفته بود و در ادبيات حزبي اش بجاي عبارت متداول در آن وقت یعنی ” ماركسيزم – لنينيزم – انديشه مائوتسه دون ” از  عبارت ” ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم ” استفاده مي نمود. اما تا زمان برگذاری کنگره اش در سال 1986 به توضيح و تشريح اين جاگزيني ايدئولوژيكي در یک سند مشخص نپرداخته بود. این توضیح و تشریح در یکی از اسناد مصوبه کنگره حزب مذکور در سال 1986 به عمل آمد.
حزب كمونيست انقلابي امريكا در سال 1988 اعلام کرد كه ” مائوئيزم ” بهتر از ” انديشه مائوتسه دون ” خدمات مائوتسه دون به علم و ايدئولوژي انقلابي پرولتري را بيان مي نمايد و سومين مرحله تكاملي آن را درست تر و واضح تر نشان مي دهد. قبل برين، پيش از برگزاري كنفرانس بين المللي سال 1984، حزب مذكور در يكي از اسناد منتشره اش، كه توسط اتحاديه كمونيست هاي ايران به فارسي ترجمه شده بود، ” مائوئيزم ” را به تئوري لين پيائوئيستي ” عصر زوال امپرياليزم ” ربط داده بود. حزب مذكور درين سند با تكيه بر اين امر كه عصر همان ” عصر امپرياليزم و انقلابات پرولتري ” است و چيزي بنام ” عصر زوال امپرياليزم ” اصلا وجود ندارد، صراحتا بيان كرده بود كه جاگزين ساختن ” مائوئيزم ” به عوض ” انديشه مائوتسه دون ” نادرست است.
اما با تصويب سند ” در باره ماركسيزم – لنينزم – مائوئيزم ” توسط پولينوم كميته مركزي حزب كمونيست انقلابي امريكا در سال 1988 ، موقف اين حزب درينمورد تغيير يافت و ” مائوئيزم ” بجاي ” انديشه مائوتسه دون ” پذيرفته شد، بدون اينكه لازمه اش پذيرش تئوري ” عصر زوال امپرياليزم ” دانسته شود. در سند مذكور اصولا ارتباط حتمي ميان تكامل علمي – ايدئولوژيكي و يك عصر و يا تغيير يك عصر به عصر ديگر مردود دانسته شده و بيان گرديده بود كه تكامل ماركسيزم – لنينيزم به مرحله سوم يعني ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم اساسا نيازمند تبديل عصر كنوني به يك عصر ديگر نيست. سپس سازمان كمونيست هاي انقلابي افغانستان و اتحاديه كمونيست هاي ايران و به دنبال آنها سائر منسوبين جنبش انقلابي انترناسيوناليستي نيز يكي پس از ديگري ” مائوئيزم ” را بجاي ” انديشه مائوتسه دون ” پذيرفتند.
سند ” زنده باد ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم ” كه در نشست گسترده کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال 1993 به تصويب رسيد، پذيرش ” مائوئيزم ” بجاي ” انديشه مائوتسه دون ” را در سطح كل جنبش رسميت داد. در اين سند بيان گرديد كه پذيرش ” مائوئيزم ” بجاي ” انديشه مائوتسه دون ” صرفا بخاطر بيان بهتر خدمات مائوتسه دون مبني بر متكامل ساختن علم و ايدئولوژي انقلابي پرولتري به مرحله سوم نيست، بلكه ” مائوئيزم ” نسبت به ” انديشه مائوتسه دون ” داراي كيفيت بهتر و عالي تر مي باشد. درین نشست، صرفا حزب كمونيست نيپال ( مشعل ) از پذيرش ” مائوئيزم ” سر باز زد. اين حزب در سال هاي بعد بطور آشكار عليه جنگ خلق در نيپال قرار گرفت و سر انجام از جنبش انقلابي انترناسيوناليستي اخراج گرديد.
پذیرش مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم بجای عبارت متداول قبلی یعنی مارکسیزم – لنینیزم – اندیشه مائوتسه دون توسط جنبش انقلابی انترناسیونالیستی یک گام پیشروانه مهم ایدیولوژیکی در سطح بین المللی بود و مهم ترین دستاورد تئوریکی این جنبش محسوب می گردد.

نقش حزب کمونیست پیرو و جنگ خلق پیرو
در جنبش انقلابی انترناسیونالیستی

سه حزب اصلی در تشکیل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال 1984 عبارت بودند از: حزب کمونیست انقلابی امریکا، حزب کمونیست ترکیه ( م ل ) و حزب کمونیست هند ( کمیته مرکزی باز سازی ). بیانیه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در واقع حاصل توافقات این سه حزب بود و کمیته جنبش نیز توسط نمایندگان همین احزاب تشکیل گردید. حزب کمونیست پیرو در ابتدا حاضر نشد بیانیه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی را امضاء نماید. ولی بعدا توافق کرد که آن را امضا نماید. در هر حال حزب کمونیست پیرو نه تنها در ابتدای تشکیل جنبش انقلابی انترناسـیونالیسـتـی بلکه در طول حیات آن، در تشکیل کمیته جنبش و پشیبرد فعالیت های آن سهم نگرفت و از این نظر نقش مرکزی در فعالیت های تئوریکی و پراتیکی جنبش بر عهده نداشت.
اما علیرغم عدم حضور مستقیم حزب کمونیست پیرو در کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی، نقش پیشروانه این حزب در پذیرش مائوئیزم توسط کل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی، مسلم و روشن است. از جانب دیگر جریان پیشروانه حنگ خلق در پیرو آن چیزی بود که جنبش انقلابی انترناسیونالیستی را در سطح بین المللی حیثیت و وزنه پراتیکی می بخشید و این جنبش را به مثابه یک جنبش جدی در سطح بین المللی مطرح می نمود. جریان پیشروی های مداوم این جنگ و نیرومند شدن روز افزون کمی و کیفی قدرت مردمی نوین برخاسته از میدان این جنگ، توده های مبارز در جهان را امید واری و ثبات قدم بیشتر می بخشید و بدین سان خدمت مهمی به جنبش انقلابی جهانی انجام می داد.
در حالتي كه جنبش انقلابي انترناسيوناليستي در معرض تحول از يك جنبش ماركسيستي – لنينيستي – مائوتسه دون انديشه به يك جنبش ماركسيستي – لنينيستي – مائوئيستي قرار گرفته بود، حزب كمونيست پيرو با تكيه بر پيشروي هاي جنگ خلق در آن كشور و پيش گامي در پذيرش ” مائوئيزم ” در سطح كل جنبش انقلابي انترناسيوناليستي، يك گام ايدئولوژيكي ديگر برداشت و ” ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم ” را به ” ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم ( عمدتا مائوئيزم ) تبديل نمود. در ادامه اين حركت، ” انديشه گونزالو ” مطرح گرديد و ” ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم ( عمدتا مائوئيزم )، انديشه گونزالو ” به ميان آمد و سر انجام فرمولبندي ” ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم، انديشه گونزالو ( عمدتا انديشه گونزالو ) توسط حزب مذكور پذيرفته شد.
موضع حزب کمونیست پیرو در مورد موضوع عمده در مبارزه سیاسی اینگونه بود: موضوع عمده در مبارزه سیاسی کسب قدرت سیاسی است. لذا استراتژی جنگ خلق یعنی استراتژی مبارزاتی برای کسب قدرت سیاسی در خط حزب کمونیست موضوع عمده شمرده می شود. از آنجائیکه استراتژی مبارزاتی جنگ خلق یک استراتژی مائوئیستی است، لذا مائوئیزم در خط ایدیولوژیک – سیاسی حزب عمدگی پیدا می نماید. اما این استدلال حزب کمونیست پیرو مورد تائید سائر منسوبین جنبش انقلابی انترناسیونالیستی قرار نگرفت و تا جائیکه ما می دانیم تا حال نیز مورد تائید قرار نگرفته است.  
همچنان ” اندیشه گونزالو ” به مثابه یک اندیشه دارای برد جهانی، در سطح عام جنبش، پذیرفته نشد، بلکه صرفا چهارچوب تطبیق خلاقانه اصول عام م ل م در شرایط مشخص پیرو به حساب آمد و یک موضوع مربوط به پیرو و حزب کمونیست پیرو تلقی می گردید.
تا جائیکه ما می دانیم حزب کمونیست پیرو سند مشخصی در مورد ” اندیشه گونزالو ” منتشر نکرده است، اما جوانب مختلف این ” اندیشه ” در اسناد متعدد حزب مذکور بصورت پراگنده بیان گردیده است. بر مبنای همین بیانات پراگنده در مورد ” اندیشه گونزالو ”  می توان گفت که این ” اندیشه ” از یکجانب تطبیق خلاقانه مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم در شرایط مشخص انقلاب پیرو را در بر دارد و از جانب دیگر حاوی مشخصات ویژه نوین است. این مشخصات ویژه نوین را می توان ذیلا بر شمرد:
1 –  اولین مشخصه ” اندیشه گونزالو ” جاگزین کردن عبارت ” مائوئیزم ” بجای ” اندیشه مائوتسه دون ” بود. حزب کمونیست پیرو اولین حزبی بود که از اوایل دهه هشتاد قرن گذشته، عبارت ” مائوئیزم ” را در اسنادش بکار برد. البته پذیرش مائوئیزم توسط منسوبین دیگر جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال های بعد و سپس در سال 1993 توسط کل جنبش، توام با پذیرش ” اندیشه گونزالو ” به مثابه یک اندیشه دارای برد جهانی نبود.
البته چنانچه قبلا گفتیم حزب کمونیست پیرو در حد پذیرش ” مائوئیزم ” اکتفا نکرد و مدتی بعد عبارت ” عمدتا مائوئیزم ” را بر آن علاوه کرد که مورد پذیرش هیچ یک از منسوبین دیگر جنبش قرار نگرفت. 
2 – دومین مشخصه ” اندیشـه گونـزالـو ” در رابطه با چگونگی درک از اوضاع جهانی تبارز یافت. بر مبنای این درک، اوضاع جهان را تعرض استراتژیک انقلاب جهانی رقم می زند که از زمان انقلاب اکتوبر شروع شده و بلا وقفه ادامه یافته است. اینچنین درکی از اوضاع جهانی مورد قبول هیچ یک از منسوبین دیگر جنبش قرار نگرفت. حتی موقعیکه در نشست گسترده سال 2000 روند انقلاب به مثابه روند عمده جهانی پذیرفته شد، فرمولبندی ” تعرض استراتژیک انقلاب جهانی ” مورد قبول قرار نگرفت. در واقع پذیرش روند انقلاب به مثابه روند عمده در جهان الزاما به مفهوم پذیرش تعرض استراتژیک انقلاب جهانی نیست و انقلاب جهانی می تواند در مرحله دفاع استراتژیک یا تعادل استراتژیک قرار داشته باشد. واضح و روشن است که در حال حاضر انقلاب جهانی در حالت دفاع استراتژیک قرار دارد.
3 – تداوم جنگ خلق تا کمونیزم. اصل پذیرفته شده مائوئیستی در سطح یک کشور سوسیالیستی ” ادامه انقلاب تحت دیکتاتوری پرولتاریا ” در شکل انقلابات فرهنگی است و الزامی و قطعی نیست که شکل جنگی داشته باشد. انقلاب فرهنگی در چین به نحو بارزی در شکل خیزش های توده یی وسیع غیر جنگی و غیر نظامی تبارز یافت. ادامه انقلاب در سطح جهانی برای یک حزب پیروزمند و یک کشور سوسیالیستی نیز نمی تواند بطور دایمی و بصورت الزامی و قطعی شکل جنگی داشته باشد، بلکه هم اشکال سیاسی غیر جنگی خواهد داشت و هم اشکال جنگی. 
4– نظامی کردن حزب و حزب کمونیست را ماشین جنگی پرولتاریا دانستن. اصل پذیرفته شده مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی در مورد حزب کمونیست، چنین نیست. حزب کمونیست، حزب سیاسی پرولتاریا و پیشآهنگ پرولتاریا در یک کشور معین است. در واقع حزب کمونیست ماشین جنگی انقلابی ( ارتش خلق ) را رهبری می نماید، اما خودش یک ماشین ( یک تشکیلات ارگانیک ) همه جانبه ایدیولوژیک – سیاسی است و نه صرفا یک ماشین جنگی. اصول و احکام تشکیلاتی یک حزب کمونیست نمی تواند – و نباید – همسان و حتی مشابه با اصول و احکام تشـــکیلاتی یک ماشین جنگی ( ارتش ) باشد.
5 – رهبری متحد المرکز حزب، ارتش و جبهه متحد. اصل پذیرفته بین المللی مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی در مورد مناسبات حزب کمونیست با ارتش و جبهه متحد این است که ارتش و جبهه متحد توسط حزب کمونیست رهبری می گردد. به این معنی، فرمولبندی ” رهبری متحد المرکز حزب، ارتش و جبهه متحد ” بصورت عام درست است. اما فرمولبندی حزب کمونیست پیرو به نحوی همکاسه کردن رهبری حزب با رهبری ارتش و جبهه متحد است، در حالیکه هر یک از این رهبری ها دارای مضمون و شکل کیفیتا متفاوت و متناسب به خود است. رهبری حزب یک رهبری ایدیولوژیک – سیاسی و تشکیلاتی است، در حالیکه رهبری ارتش توسط حزب یک رهبری سیاسی – نظامی ( سیاسی – تشکیلاتی به مفهوم نظامی ) و رهبری جبهه متحد توسط حزب یک رهبری سیاسی است. می توان گفت که همین تمرکز گرایی شدید در مورد رهبری جبهه متحد توسط حزب کمونیست، یک علت تئوریک مهم ناکامی حزب کمونیست پیرو در شکل دهی جبهه متحد در آن کشور به شمار می رفته و کماکان به شمار می رود.
6– توجه به کلبه های اطراف شهر های بزرگ در پیرو و سایر کشور های جهان. پیرو کشوری است که یک سوم و حالا احتمالا بیشتر از یک سوم نفوس آن در لیما و کلبه های اطراف لیما بسر می برند. فعلا شاید نفوس پیرو به 30 میلیون نفر رسیده باشد که بیشتر از 10 میلیون نفر آنها در لیما و حومه لیما زندگی می کنند. کلبه نشینان فقیر اکثریت قاطع کل این نفوس را تشکیل می دهند. شهر لیما هم پایتخت پیرو است و هم بندر تجارتی بزرگ آن کشور. گونزالو موقع دستگیری در یکی از خانه های محلات کلبه های اطراف لیما بسر می برد و این نشان می دهد که حزب کمونیست پیرو در جریان جنگ خلق تا چه حدی اهمیت کار و پیکار مبارزاتی در میان کلبه نشین های اطراف لیما را در نظر داشته است و احتمالا کماکان در نظر دارد.  
سر بر آوردن کلبه های اطراف شهر های بزرگ و گسترش روز افزون آن در کشور های مختلف، به ویژه کشور های تحت سلطه جهان، یک تغییر و تحول غیر قابل انکار در سطح بین المللی است و نمی توان تاثیر آنرا بر استراتژی مبارزاتی کمونیست ها نادیده گرفت. اما دستگیری گونزالو در یکی از محلات کلبه های اطراف شهر لیما نشان داد که این محلات، علیرغم اهمیت خود به مثابه یک منطقه عملیاتی و حتی یک منطقه چریکی برای جنگ خلق پیرو، نباید به مثابه محل استقرار دراز مدت رهبری حزب و جنگ خلق در نظر گرفته می شد.
7 –  تقسیم کردن جهان به سه جهان یعنی جهان اول، جهان دوم و جهان سوم را یک جزء مهم ” مائوئیزم ” به حساب آوردن. این ” اصل ” در اسناد کنگره سراسری حزب کمونیست پیرو در سال 1986 درج و توضیح شده است. البته حزب کمونیست پیرو تئوری سه جهان رویزیونیست های چینی را رد می نماید و آن را صورت وارونه تقسیم به سه جهان مائوتسه دون به حساب می آورد. حزب کمونیست پیرو در طرح این فرمولبندی بیشتر از همه موضوع ” مراکز توفانزای انقلابی ” در کشور های تحت سلطه و به قول خودش ” کشور های جهان سوم ” را در نظر دارد.
اما فرمولبندی ” کشور های تحت سلطه جهان به مثابه مراکز توفانزای انقلابی ” در دهه شصت گذشته و در یکی از اسناد مجموعه نه تفسیر ( طرح پیشنهادی برای مشی جنبش بین المللی کمونیستی ) توسط حزب کمونیست چین مطرح گردیده است، در حالیکه تئوری رویزیونیستی سه جهان برای اولین بار در سال 1973 توسط تین هسیائوپینگ در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد بصورت فرمولبندی شده توضیح و تشریح گردید. مسلما تقسیم جهان به سه جهان توسط مائوتسه دون چیزی است غیر از تئوری رویزیونیستی سه جهان. اما این تقسیم بندی یک جزء مهم ” مائوئیزم ” به شمار نمی رود و پذیرش عام ” مائوئیزم ” توسط جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال 1993 نیز در بر گیرنده این تقسیم بندی نبوده است. 
به نظر ما این تقسیم بندی در حد یک تقسیم بندی نیز نادرست بوده است. در واقع اگر در آن موقع از منظر تضاد میان امپریالیست ها به جهان نگاه می کردیم، امپریالیزم امریکا و سوسیال امپریالیزم شوروی یک بخش جهان نبودند، بلکه دو بخش در حال جنگ ( جنگ سرد ) با هم در جهان را تشکیل می دادند که هر یک از آنها بلوک تحت رهبری و همچنان دولت های دنباله رو شان در یک تعداد از کشور های تحت سلطه را با خود داشتند. در واقع آنچه از این منظر قابل دید بود، قرار ذیل بود:
الف – امریکا و کشور های شامل در بلوکش.
ب – شوروی سوسیال امپریالیستی و کشور های شامل در بلوکش.
ج – کشور های به اصطلاح بیطرف یعنی کشور هایی که در هیچ یکی از این دو بلوک امپریالیستی شمولیت رسمی نداشتند ولی تعداد زیادی از آنها به یکی از دو ابر قدرت و بلوک امپریالیستی وابستگی داشتند.
به نظر ما تقسیم بندی اساسی درست جهان تقسیم بندی به کشور های امپریالیستی و کشور های تحت سلطه امپریالیزم است. البته کشور هایی نیز وجود دارند که می توان گفت موقعیت بینابینی دارند، اما این کشور ها نمی توانند نقش اساسی در فعل و انفعالات جهان بازی کنند. 
8 – رهبری موفقانه جنگ خلق و رساندن آن تا مرحله تعادل استراتژیک. موقعیکه گونزالو دستگیر گردید، حزب کمونیست پیرو ادعا داشت که جنگ خلق در آن کشور از مرحله دفاع استراتژیک موفقانه عبور کرده و به مرحله تعادل استراتژیک پا گذاشته است. حزب کمونیست پیرو ادعا داشت که حصول این موفقیت پایه پراتیکی درستی اندیشه گونزالو را نشان می دهد. در آخرین اسناد حزب کمونیست پیرو قبل از دستگیری گونزالو موضوع عبور جنگ خلق از مرحله تعادل استراتژیک به تعرض استراتژیک و تصرف سرتاسری قدرت سیاسی مطرح بحث قرار گرفته است.
ادعای حزب کمونیست پیرو در مورد تعادل استراتژیک در جنگ خلق بی پایه بود. دستگیری گونزالو عملا نشان داد که این ادعا نادرست بود. موقعیکه گونزالو دستگیر گردید، مخفیانه در خانه ای واقع در حومه شهر لیما زندگی می کرد و این نشان می داد که ارتش انقلابی و همچنان قدرت انقلابی مردمی که در مناطقی از پیرو تازه در حال شکلگیری بود، هنوز در حالت ابتدایی خود قرار داشتند و هنوز از لحاظ کمی و کیفی به مرحله تعادل با قوای نظامی و قدرت سیاسی دشمن نرسیده بودند. 
با دستگیری گونزالو در سال 1992 ضربه سهمگینی بر حزب کمونیست پیرو، جنگ خلق پیرو و کل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی وارد آمد. اما سخنرانی شجاعانه او از درون یک قفس در داخل زندان، یک اقدام واقعا تاریخی بود. جنبش انقلابی انترناسیونالیستی یک كارزار بين المللي وسیع دفاع از جان گونزالو براه انداخت كه طي چند سال بعد از دستگيري وي پيش برده شد. این کارزار به عنوان يكي از برجسته ترين كارزار هاي گسترده جهاني در دفاع از يك رهبر كمونيست، ثبت تاريخ گرديده و واقعا يكي از افتخارات مبارزاتي جنبش انقلابي انترناسيوناليستي محسوب مي گردد. متاسفانه اين كارزار پر جوش و خروش، تا آنجائيكه ما مي دانيم، عمدتا نه در مواجهه با اقدامات سركوبگرانه دشمنان، بلكه در مواجهه با بروز خط اپورتونيستي راست طرفدار صلح و ختم جنگ در درون حزب كمونيست پيرو و بروز مشاجرات تند در سطح جنبش انقلابی انترناسیونالیستی درینمورد، به تدريج فروكش نمود و بدون اينكه اختتام آن اعلام گردد، پايان يافت.
بروز خط اپورتونیستی راست طرفدار صلح و ختم جنگ از درون زندان های پیرو و در میان رهبران زندانی آن حزب، انکشاف نهایت منفی و زیان آوری بود که برای چند سال کل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی را در خود پیچاند، به ویژه زمانی که سوالات پیهمی در مورد سهمگیری شخص گونزالو درین خط به میان آمد. به جرئت می توان گفت که ضرباتی که بروز این خط و بروز سوالات در مورد سهمگیری گونزالو در این خط، بر حزب کمونیست پیرو، جنگ خلق پیرو و کل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی وارد آورد، به مراتب عمیق تر و گسترده تر از ضربه ای بود که در اثر دستگیری گونزالو به حزب، جنگ خلق و جنبش وارد آمده بود.
در واقع جریان جرو بحث تند و پرخاشگرانه میان کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی و هواداران تند خو و متعصب گونزالو، که باورمند به خطا ناپذیری وی بودند، بر سر سهمگیری و عدم سهمگیری گونزالو در خط اپورتونیستی طرفدار صلح و ختم جنگ بود که برای چند سال، از جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1993 تا جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 2000، بحث محوری درونی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی را – که طبق فیصله جلسه گسترده سال 1993 بحث در مورد اوضاع جهانی بود – به سوی بحث روی خط اپورتونیستی راست طرفدار صلح و مذاکره منحرف نمود.
به ادامه همین جریان، بخش مهمی از جرو بحث های جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 2000، روی مسایل مربوط به حزب کمونیست پیرو متمرکز گردید. سر انجام کمیته جنبش بخاطر اینکه بحث در مورد سهمگیری گونزالو در خط اپورتونیستی راست طرفدار صلح و ختم جنگ را به ناحق از یک بحث درونی به یک بحث بیرونی مبدل کرده بود، از خود انتقاد نمود. بهر حال، جلسه علیه خط اپورتونیستی راست موضعگیری نموده و آن را رد نمود و همچنان سهمگیری گونزالو در خط اپورتونیستی راست طرفدار صلح و ختم جنگ را مردود دانست و آن را در اصل تبلیغات دشمن اعلام کرد. به این ترتیب بحثی که در طول چند سال به بحث درونی و بیرونی عمده جنبش انقلابی انترناسیونالیستی مبدل شده بود، در درون جنبش پایان یافت. اما این فقط ظاهر قضیه بود. در سال های بعد دوسیه های کهنه این موضوع یکبار دیگر توسط کمیته جنبش، حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران ( م ل م ) ورق زده شد و مجددا به یک موضوع مورد مشاجره در میان جنبش مبدل گردید.
در واقع پس از دستگیری گونزالو جنگ خلق در پیرو فرو کش کرد و توام با آن نقش تاثیر گذار حزب کمونیســــت پیرو بر جنبش انقلابی انترناسیونالیستی نیز تخفیف یافت. اما تا زمان برگذاری جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 2000 هنوز حزب کمونیست پیرو از تاثیر گذاری های وسیع بر جنبش انقلابی انترناسیونالیستی برخوردار بود، به نحوی که قطعنامه آن جلسه تا حد زیادی در انطباق با مواضع نمایندگان آن حزب تدوین گردید. اما پس از آن جلسه گسترده، آن تاثیر گذاری های وسیع به تدریج محدود تر و محدود تر گردید، بخصوص پس از آنکه هواداران آن حزب در اروپا در مبارزه علیه آر سی پی و اواکیان بجای پیشبرد مبارزات خطی اصولی، به اتهام زنی رو آوردند. گرچه هنوز هم حزب کمونیست پیرو یک حزب مطرح در میان احزاب مائوئیست جهان محسوب می گردد، اما دیگر از نقش تاثیر گذار وسیع برخوردار نیست. البته یک دلیل این وضعیت، تضعیف بسیار شدید این حزب و فروکش کردن جنگ خلق در پیرو است. اما یک دلیل دیگر نیز دارد. فعالیت بین المللی حزب کمونیست پیرو همیشه ضعیف و بیحال بوده است. این حزب حتی همان زمانی که جنگ خلق در پیرو در حال پیشروی و گسترش بود، نخواست و یا شاید نتوانست متناسب با وضعیت داخلی خود در سطح بین المللی فعال شود. مثلا این حزب هیچگاه نتوانست یا نخواست در کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی حضور مستقیم داشته باشد.

نقش تاریخی تشست گسترده کمیته جنبش در سال 1993

در نشست گسترده کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در سال 1993، تمامي شركت كنندگان ديگر نشست، فرمولبندي ” عمدتا مائوئيزم ” را نپذيرفتند و ” انديشه گونزالو ” را يك موضوع صرفا مربوط به حزب كمونيست پيرو اعلام كردند، بدون اينكه به بحث و موضعگيري اي درينمورد بپردازند. در هر حال هر دو موضوع متذكره از اجزاي اصلي اجنداي جلسه نبود و تمركز روي آنها صورت نگرفت.
درین نشست گسترده کمیته جنبش، دو سند به تصوب رسيد: يكي سند ” زنده باد ماركسيزم – لنينيزم – مائوئيزم ” و ديگري سند ” در باره اوضاع جهاني “. سند اولي توسط اكثريت قريب به اتفاق شركت كنندگان نشست به تصويب رسيد و صرفا نماينده حزب كمونيست نيپال ( مشعل ) در مورد پذيرش ” مائوئيزم ” راي منفي داد. اما بحث روي تضاد عمده جهاني در نشست اصلا به نتيجه نرسيد و حتي از طريق راي گيري نيز نتوانست فيصله گردد. بحث در مورد اين موضوع حالت جالبي بخود گرفت. کل مشمولین نشست به دو بخش تقسیم شدند:
1 – يك بخش تضاد ميان خلق ها و ملل تحت ستم جهان از يكطرف و قدرت هاي امپرياليستي از طرف ديگر را تضاد عمده جهاني ميدانستند.
2 – بخش ديگر، تضاد متذكره را به عنوان تضاد عـمـده جهاني قبول نداشتند، بدون اينكه تضاد ديگري را به عنوان تضاد عمده جهاني بپذيرند.
نتيجه راي گيري تا جائيكه مربوط به آراء اصلي مي شد، ميان هر دو بخش مساوي بود. بنابرين نظر هیچ بخشی نتوانست رسما به تصويب برسد و به عنوان موضعگيري كل جنبش رسميت پيدا نمايد. اما در قسمت آراء مشورتي، بخش اول يك راي مشورتي بيشتر داشت. اين برتري بخش مذكور در آراء مشورتي باعث گرديد كه در متن نهايي سند ” در باره اوضاع جهاني ” تضاد مورد نظر آنها برجسته تر از سائر تضاد هاي جهاني مطرح گردد و يك نوع گرايش مبني بر عمده دانستن آن در سند وجود داشته باشد، بدون اينكه صريحا به عنوان تضاد عمده جهاني مشخص شود.
در كنفرانس بين المللي سال 1984 نيز بحث روي تضاد عمده جهاني نتيجه نهایی قاطع نداشته و در بيانيه جنبش انقلابي انترناسيوناليستي نيز تضاد عمده جهاني بصورت صريح و روشن مشخص نگرديده است، در حالیکه تضاد ميان امپرياليست ها برجسته تر از سائر تضاد ها مطرح شده است.
حزب كمونيست انقلابي امريكا، هم در كـنـفـرانـس بـيـن المـللي سـال 1984 و هم در نشست گسترده کمیته در سال 1993، تضاد ميان امپرياليست ها و خلق ها و ملل تحت ستم را به عنوان تضاد عمده جهاني قبول نداشته است. بهر حال در جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1993 ، فيصله به عمل آمد كه بحث روي اوضاع جهاني بايد بحث محوري دروني جنبش در اوقات آتي باشد. جلسه اجرای دو وظیفه مهم را بر عهده کمیته گذاشت: یکی اینکه  مباحثات درونی آتی در مورد اوضاع جهانی را تنظیم کند و بحث هر يك از منسوبين جنبش را به سائر منسوبين آن برساند و دیگر اینکه تعدیلات لازمه در مورد سند ” اساسنامه ریم ” را در متن آن وارد نماید. 
تصویب سند ” زنده باد مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم ” در جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1993، بحق یک اقدام تاریخی و یک ابتکار خلاق برای کل جنبش بین المللی کمونیستی تلقی می گردد. از زمان برگذاری این جلسه تا حال تعداد زیادی از سازمان ها و احزاب مارکسیست – لنینیست – مائوتسه دون اندیشه بیرون از جنبش انقلابی انترناسیونالیستی نیز مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم را پذیرفته اند و اینک مائوئیزم یک ترم مورد پذیرش وسیع در سطح جنبش کمونیستی بین المللی کمونیستی می باشد.

نقش مثبت و منفی
کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در پیشبرد فعالیت های جنبش

سه حزب در کنفرانس بین المللی سال 1984 نقش محوری داشتند: حزب کمونیست انقلابی امریکا، حزب کمونیست ترکیه ( م ل ) و حزب کمونیست هند ( کمیته مرکزی باز سازی ). کنفرانس فیصله نمود که:
« یک کمیته موقت، یک مرکز سیاسی نطفه ای باید تشکیل شود که مجموعه پروسه ارتقای وحدت سیاسی، ایدئولوژِیکی و تشکیلاتی کمونیست ها، منجمله تهیه پیش نویس پیشنهادی برای خط مشی عمومی جنبش کمونیستی را هدایت نماید. »
به تاسی از این فیصله کنفرانس، یک کمیته سه جانبه از نمایندگان سه حزب فوق الذکر تشکیل گردید تا به مثابه یک کمیته موقت وظایف تعیین شده از سوی کنفرانس را پیش ببرد.
به این ترتیب، كنفرانس بين المللي سال 1984 بر خلاف اين اصل مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی كه: عملكرد یک تشکلات بین المللی کمونیستی مرکب از احزاب و سازمان های کمونیست کشور های مختلف، به شمول عملكرد تشكيلاتي آن، نبايد همانند يك حزب در يك كشور مفروض باشد، ” مركز سياسي جنيني ” جنبش يعني كميته آن را به مثابه يك مركز سیاسی فراگير و متشكل از نمايندگان تمامي اعضاي جنبش به وجود نياورد، بلكه صرفا نمايندگان سه حزب را در موقعيت برتر حضور در ” مرکز سیاسی نطفه یی ” جنبش قرار داد. اين كار به هر دليلي كه صورت گرفته باشد، نادرست و غير اصولي بوده است. كميته اي كه به اين ترتيب ساخته شد در اساس محل هماهنگي توافقات و تلاقي اختلافات ميان تمامي منسوبين جنبش نبود، بلكه محل هماهنگي توافقات و تلاقي اختلافات ميان سه حزب مذكور بود و نمي توانست تطبيق كننده اصل وحدت، مبارزه، وحدت در سطح كل جنبش باشد. كميته با تركيب سه جانبه خود فقط توانست برای مدت بیشتر از یک سال وحدت خود را حفظ نمايد. اما عليرغم اقدامات اصولي معين در طي اين مدت، در محدوده تنگ تلاقي اختلافات ميان سه جانب تشكيل دهنده خود گير افتاد. ابتدا نماینده حزب کمونیست ترکیه ( م ل ) از کمیته بیرون رفت و چند ماه بعد از آن نماینده حزب کمونیست هند ( کمیته مرکزی باز سازی ). اين وضعيت به مفهوم فروپاشي ” مركز سياسي جنيني ” تشكيل شده در كنفرانس بين المللي سال 1984 بود.
تا جائيكه ما اطلاع داريم بعد از خارج شدن نمايندگان احزاب كمونيست تركيه و هند از كميته جنبش، نماينده حزب كمونيست انقلابي امريكا به تنهايي براي مدت کمتر از يكسال در همكاري نزديك با بعضي از منسوبين ديگر جنبش، عمدتا اتحاديه كمونيست هاي ايران، مسئوليت پيشبرد كار ها و فعاليت هاي كميته را بر عهده داشت. اما پس از آن، مادامي كه كميته از لحاظ تشكيلاتي باز سازي شد، همچنان نتوانست يك كميته فراگير باشد و باز هم يك كميته محدود و معدود باقي ماند. تا جائیکه ما می دانیم مهم ترین موضوع مورد اختلاف میان نمایندگان حزب کمونیست انقلابی امریکا و نمایندگان دو حزب دیگر در کمیته، تضاد عمده جهانی بود که در جلسات کمیته راه حل خود را نیافت و در نهایت منجر به بیرون رفتن نمایندگان حزب کمونیست ترکیه ( م ل ) و حزب کمونیست هند ( کمیته مرکزی بازسازی ) از کمیته جنبش گردید.
در شرايطي كه نماينده حزب كمونيست انقلابي امريكا به تنهايي مسئوليت هاي كميته را پيش مي برد، مدت چندين ماه از آغاز فعاليت هاي مبارزاتي ” هسته انقلابي كمونيست هاي افغانستان ” و ” كميته تبليغ و ترويج ماركسيزم – لنينيزم – انديشه مائوتسه دون”، كه علنا به هواداري از جنبش انقلابي انترناسيوناليستي برخاسته بودند، مي گذشت. اما بنا به محدوديتي كه كميته دچار آن بود، بجاي حمايت از اين دو گروپ تازه ايجاد شده هوادار جنبش، ناگهان مصاحبه گزارشگر ” جهاني براي فتح ” با يكي از رهبران ” ساما ” در شماره ششم مجله به چاپ رسيد. به اين ترتيب، جنبش انقلابي انترناسيوناليستي در اولين احوالگيري خود از جنبش كمونيستي افغانستان، به يك آدرس غلط سر زد و كميته جنبش انقلابي انترناسيوناليستي به سرعت ناچار شد كه از اين بابت، از هواداران ” جاا ” در جنبش کمونیستی افغانستان به نحوی عذر خواهي نمايد.
در سال بعد كه باز هم تركيب كميته نه همه جانبه بلکه صرفا سه جانبه شده بود، كميته بدون مشوره با منسوبين جنبش در هند، كارزار تجليل از سالگرد جنبش ناگزالباري را براه انداخت. اين اقدام، در شرايطي كه نماينده كميته مركزي بازسازي حزب كمونيست هند ( م ل ) از كميته بيرون رفته بود، باعث بروز عكس العمل جدي از طرف حزب مذكور عليه كميته گرديد. كميته ناچار شد انتقاد حزب مذكور را بپذيرد و تعهد بسپارد كه در آينده هيچ كارزار مبارزاتي اي را بدون مشوره با منسوبين جنبش براه نخواهد انداخت.
جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1986 در شرایطی برگذار گردید که تنها نماینده حزب کمونیست انقلابی امریکا در کمیته باقی مانده بود. طبق مندرجات اساسنامه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی، جلسه گسترده کمیته جنبش، جلسه ای بود که توسط کمیته جنبش در اوقات مقتضی دعوت می شد و مشمولین آن نمایندگان احزاب و سازمان های عضو و داو طلب عضویت در جنبش انقلابی انترناسیونالیستی بودند. از آنجائیکه غیر از نماینده حزب کمونیست انقلابی امریکا سائر اعضای کمیته از آن بیرون رفته بودند، جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1986 صرفا به دعوت همین فرد باقیمانده در کمیته فراخوانده شد. در آن وقت طبق مندرجات اساسنامه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی، جلسه گسترده کمیته جنبش صلاحیت داشت که کمیته را ترمیم کند و اعضای جدیدی را به آن وارد نماید. تا جائیکه ما می دانیم جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1986 صرفا دست به ترمیم کمیته زد و کار دیگری انجام نداد. دو عضو جدید، بجای اعضای بیرون رفته، به کمیته راه یافتند و باز هم ترکیب کمیته سه جانبه و محدود باقی ماند.    
کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی پس از ترمـیـم در سال 1986 تا تدویر جلسه کسترده کمیته جنبش در سال 1993 به انتشار مجله جهانی برای فتح و انتشار اعلامیه هایی در زمان های مقتضی ادامه داد و چند کارزار مبارزاتی به راه انداخت که مهم ترین آنها، کارزار تجلیل از بیستمین سالگرد جنبش ناگزالباری در هند، کارزار دفاع از جنگ خلق در پیرو و کارزار دفاع از مبارزات توده یی کشور های اروپای شرقی بود. اما موثر ترین کار سیاسی ای که کمیته درین مدت انجام داد راه اندازی و پیشبرد کارزار دفاع از جان گونزالو بود که به مثابه گسترده ترین کارزار مبارزاتی دفاع از یک رهبر کمونیست در کل تاریخ جنبش بین المللی کمونیستی در تاریخ جهان ثبت گردید. مهم ترین کار ایدیولوژیک کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در طی این مدت، تدارک برگذاری جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1993 برای تصویب مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم بود. 

 همان طوری که قبلا گفتیم، جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1993 سند ” زنده باد مارکسیزم – لنینیزم – مائوئیزم ” را تصویب کرد و ” مائوئیزم ” را رسمیت بین المللی بخشید. اما در مورد تضاد عمده و روند عمده جهانی نتوانست به فیصله روشن و قاطعی دست یابد. جلسه، بحث روی اوضاع جهانی را به مثابه بحث اصلی درونی جنبش انقلابی انترناسیونالیستی در زمان آتی معین نمود و به کمیته جنبش مسئولیت داد که پیشبرد این بحث درونی را تنظیم و هدایت نماید. همچنان این جلسه قادر نشد در مورد تعدیلات لازمه در اساسنامه جنبش به بحث و ارزیابی بپردازد و به کمیته جنبش صلاحیت داد تا تعدیلات لازمه را به عمل آورد.
مدتـي بعد از اين نشـسـت عـمومي، كــمـيـتـه جنبش يك مكتوب متحد المال براي تمامي مشمولين جنبش فرستاد و از آنها تقاضا نمود كه اسناد بحثي مربوطه شان را براي انتشار درون جنبشي در اختيار كميته قرار دهند. براي ما هنوز روشن نيست كه چه تعداد از منسوبين جنبش، نظريات شان درينمورد را مدون نموده و در اختيار كميته جنبش قرار دادند، زيرا كه اصلا جريان مباحثات درون جنبشي بر خلاف فيصله جلسه گسترده سال 1993، توسط كميته جنبش، به مسير ديگري افتاد. در نتيجه، بحث روي اوضاع جهاني محوريت خود را از دست داد و بحث روي مسائل مربوط به حزب كمونيست پيرو و خط اپورتونيستي راست طرفدار مذاكره سياسي و خاتمه جنگ خلق متمركز گرديد. درين حالت يك سند مدون شده توسط حزب كمونيست افغانستان بنام ” در باره اوضاع جهاني ” كه هم متن دري و هم ترجمه انگليسي آن در اختيار كميته جنبش قرار داده شد، اصلا اقبال انتشار درون جنبشي نيافت.
در واقع براي دومين بار بود كه كميته جنبش از انتشار درون جنبشي نظريات حزب كمونيست افغانستان ابا مي ورزيد. قبل از برگزاري نشست گسترده کمیته جنبش در سال 1993، كميته از طريق يك مكتوب متحد المال از تمامي اعضاي جنبش خواسته بود كه نظريات شان در مورد موضوعات قابل بحث در نشست عمومي را در اختيار كميته قرار دهند تا اين نظريات را در اختيار سائر اعضاي جنبش قرار دهد. در سندي كه حزب كمونيست افغانستان در اختيار كميته قرار داد، منجمله سائر مسائل، محدوديت تشكيلاتي كميته جنبش و عدم شموليت نمايندگان اكثريت اعضاي جنبش در آن به عنوان يك كمبود مهم جنبش نشاني شده بود و تقاضا به عمل آمده بود كه كميته محدود فعلي به يك كميته فرا گير كه نمايندگان تمامي اعضاي جنبش را در بر بگيرد، تبديل گردد.
در جريان كار نشست روشن گرديد كه سند مذكور اصلا از محدوده يكي دو نفر ازاعضاي كميته بيرون نرفته و سائرين اصلا از آن بيخبر هستند. در جريان كار نشست، يكي از اعضاي كميته جنبش بصورت يك موضوع حاشيه يي براي نمايندگان حزب كمونيست افغانستان و سائرین متذكر شد كه چون اكثريت اعضاي جنبش نميتوانند به كميته نماينده بدهند و مثلا نمايندگان شان را به محل استقرار كميته، که معلوم نبود طبق کدام معیار به عنوان محل استقرار کمیته تعیین شده است، اعزام نمايند، كميته از لحاظ تشكيلاتي محدود و تعداد اعضاي آن معدود باقي مانده است. روي اين موضوع بحث ديگري صورت نگرفت.
محدوديت تشكيلاتي كميته جنبش و معدوديت دائمي اعضاي آن را بايد به عنوان يك مشكل دايمي جنبش به حساب آورد. اين محدوديت و معدوديت با وجودي كه مستقيما يك مشكل تشكيلاتي محسوب مي گردید، يك پشتوانه ايدئولوژيك – سياسي داشت. این پشتوانه ایدیولوژیک – سیاسی در متن سند ” اصول و احکام تشکیلاتی در عملکرد ریم ” به روشنی خود را نشان می داد. این سند صورت تعدیل شده ” اساسنامه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ” توسط کمیته جنبش بود که با استفاده از صلاحیت تفویض شده توسط جلسه گسترده سال 1993 تنظیم شده بود. 
درينجا اولين مبحث در سند ” اصول و احكام تشكيلاتي در عملكرد جنبش انقلابي انترناسيوناليستي ” كه در واقع حكم آئين نامه تشكيلاتي جنبش را داشت، يعني مبحث ” جهتگيري پايه يي ” را مورد دقت قرار مي دهيم:
‹‹ جهت گيري پايه يي: جنبش انقلابي انترناسيوناليستي عملكردي همانند يك انترناسيونال كمونيستي تراز نوين و كاملا شكل گرفته ندارد و نمي تواند داشته باشد. از طرف ديگر، عملكرد ” جاا ” همانند يك حزب در يك كشور مفروض هم نيست . با اين وجود، اشكال مناسب سانتراليزم دموكراتيك بايد بكار بسته شود و گسترش يابد. همپاي پيشروي ” جاا “، آنچه بيانيه، آنرا ” مركز سياسي جنيني ” خوانده، به رشد و تكامل خود ادامه مي دهد و بايد چنين كند. علاوه بر مسايل ايدئولوژيك، سياسي و متودولوژيكي كه در اين زمينه مطرح است، اين امر مستلزم برخي اصول و احكام تشكيلاتي در عرصه عملكرد است. ” جاا ” در گير نبرد مرگ و زندگي با دشمن بوده و اصول تشكيلاتي اش، منجمله راز نگهداري و پنهانكاري مي بايد بازتاب خصلت پرولتري انقلابي اش باشد و به آن خدمت كند و مي بايد در درجه اول بر پايه غير قانوني ساخته شود. بايد همواره اين درك مائوئيستي را در ذهن داشته باشيم كه هرگز نمي توان اصول و احكام تشكيلاتي را جايگزين مبازره ايدئولوژيك و سياسي نمود و هرگز نمي توان بر آنها به منزله ابزار عمده حل مشكلات تكيه كرد. ›› ( تاکید از ما است )
دو مطلب مرتبط بهم در مطالب نقل شده فوق را مورد توجه قرار مي دهيم: 
1 –  ‹‹ عملكرد (( جاا )) همانند يك حزب در يك كشور مفروض … نيست ››
2 — ‹‹ هرگز نمي توان اصول و احكام تشكيلاتي را جايگزين مبازره ايدئولوژيك و سياسي نمود و هرگز نمي توان بر آنها به منزله ابزار عمده حل مشكلات تكيه كرد. ››
مطلب اول: نه تنها عملکرد تشکیلات بین المللی ای مثل جنبش انقلابی انترناسیونالیستی نباید همانند یک حزب در یک کشور مفروض نباشد بلکه عملکرد یک انترناسیونال کمونیستی ساخته و پرداخته نیز نمی تواند – و نباید – چنین باشد. اما متاسفانه در خود همین سند مورد بحث ( اصول و احكام تشكيلاتي در عملكرد جنبش انقلابي انترناسيوناليستي ) آنچه در مورد نحوه عملکرد کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی بیان شده است، مشابه با نحوه عملکرد کمیته مرکزی یک حزب در یک کشور مفروض و حتی متمرکز تر از آن است. در این سند یکبار از ” کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ” به مثابه یک مرکز سیاسی جنینی دایما فعال صحبت می گردد ( مشابه به دفتر سیاسی کمیته مرکزی یک حزب ) و یکبار دیگر هم از ” نشست گسترده کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ( چیزی شبیه به پولینوم کمیته مرکزی یک حزب ) که می تواند طبق ضرورت بصورت غیر موقوته دایر گردد، بدون اینکه وقفه های ادواری و حتی مشمولین آن مشخص و معین باشد. درینجا در واقع به ” کمیته جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ” نقش و صلاحیت متمرکز تر از دفتر سیاسی کمیته مرکزی یک حزب در یک کشور مفروض داده شده است.    
مطلب دوم:  قرار دادن دیوار چین میان خط ایدیولوژیک – سیاسی و اصول و احکام تشکیلاتی بطور فاحشي نادرست و ضد مارکسیستی – لنینیستی – مائوئيستي است. اصل درست مارکسیستی – لنینینستی – مائوئیستی آن است كه بگوئيم: نبايد اقدامات تشكيلاتي را جايگزين مبارزه ايدئولوژيك – سياسي نمود و نبايد بر چنين اقداماتي به منزله ابزار عمده حل مشكلات تكيه كرد. اما حتي در ارتباط با چنين حكمي نيز بكار برد كلمه ” هرگز ” گنجايش ندارد، چرا كه بعضا پس از طي شدن مراحل مختلف مبارزات ايدئولوژيك – سياسي، اقدامات تشكيلاتي معيني كاملا لازم مي افتد و تكيه بر چنين اقداماتي به منزله ابزار عمده حل اين يا آن مشكل در مقطع نهايي لازم مي افتد. چنانچه خود جنبش انقلابي انترناسيوناليستي ناگزير شد پس از پيشبرد يك دوره مبارزات ايدئولوژيك – سياسي با حزب كمونيست انقلابي هند و بعدا حزب كمونيست نيپال ( مشعل )، در مورد اين احزاب دست به اقدامات تشكيلاتي بزند و آنها را از جنبش اخراج نمايد. 
اصول و احكام تشكيلاتي بخش تفكيك ناپذيري از خط ايدئولوژيك – سياسي را تشكيل ميدهد. مناسبات ميان اصول و احكام تشكيلاتي و خط ايدئولوژيك – سياسي بطور کل، مناسبات ميان جزء و كل است. جدايي قايل شدن مطلق ميان اين جزء و كل نادرست و ضد دياليكتيكي است. در هر تشكيلاتي مبارزه بر سر اصول و احكام تشكيلاتي و در يك كلام مبارزه بر سر محتويات آئين نامه تشكيلاتي، بخش مهمي از مبارزه دو خط را تشكيل مي دهد. مبارزه خطی ای که در اثر مهم لنین بنام ” یک گام به پیش دو گام به پس ” در باره آن صحبت گردیده، مبارزه ای میان خط لنینی و خط مارتوفی بوده که اساسا روی آئین نامه تشکیلاتی و آنهم ماده اول آن متمرکز بوده است. بنابرين باید گفت كه:
نبايد صرفا تطبیق اصول و احكام تشكيلاتي را جايگزين مبازره ايدئولوژيك – سياسي همه جانبه نمود.
در هر حال اينگونه برخورد سهل انگارانه به اصول و احكام تشكيلاتي در جنبش انقلابي انترناسيوناليستي باعث گرديد كه اين جنبش در طول حيات 25 ساله خود نتواند به مثابه يك جنبش بين المللي به استحكام تشكيلاتي لازمه دست يابد. جنبش انقلابي انترناسيوناليستي بخاطر همين برخورد سهل انگارانه به اصول و احكام تشكيلاتي خود متاسفانه تا آخر نتوانست حتي يك كميته با ثبات سه نفره به مثابه ” مركز سياسي جنيني ” خود به وجود بياورد و بپروراند. بد تر از آن، در جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 1993، اصلا روي اصول و احكام تشكيلاتي ” جاا ” بحثي صورت نگرفت. جلسه بدون اينكه خود در مورد تعديلات مورد لزوم در اساسنامه ” جاا ” مكث نمايد، به كميته صلاحيت داد كه اين تعديلات را فرمولبندي نمايد. اما کمیته ” اساسنامه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ” را تعدیل نکرد، بلکه حتی نام آنرا از بین برد و به ” اصول و احکام تشکیلاتی در عملکرد جنبش انقلابی انترناسیونالیستی ” مبدل کرد. درین سند جدید اختیارات کمیته جنبش وسیع تر شد و این کمیته از یک کمیته موقت، آن طوری که در بیانیه جنبش انقلابی انترناسیونالیستی عنوان شده بود، به یک کمیته دایمی مبدل گردید.
چنين وضعيتي باعث گرديد كه از يكطرف اكثريت اعضاي جنبش از شموليت مستقيم در رهبري جنبش دور باشند و از جانب ديگر رهبري مستقيم جنبش عملا توسط  سه يا دو و حتي يك عضو جنبش بصورت انحصاري پيش برده شود و هر دو طرف هم راضي باشند؛ يعني سه، دو و حتي يك عضو حاضر در كميته جنبش از موقعيت انحصاري رهبري كننده خود بر كل جنبش و سائر اعضا هم از فارغ البال بودن شان در رهبري مستقيم جنبش و در بهترين حالت از سبكبار بودن شان درين عرصه.  
اين مطلب كه عملكرد یک تشکیلات بین المللی کمونیستی متشکل از احزاب و سازمان های کمونیستی کشور های مختلف جهان همانند يك حزب در يك كشور مفروض … نيست كاملا درست است. اما براي اينكه اين اصل در عمل متحقق گردد، بايد الزامات ايدئولوژيك – سياسي و تشكيلاتي آن قاطعانه در نظر گرفته شده و عملا پياده گردد. يكي از الزامات ايدئولوژيك – سياسي و تشكيلاتي مذكور آن است كه كميته رهبری کننده چنین تشکیلاتی واقعا يك كميته بین المللی رهبري كننده كل آن تشکیلات باشد و براي اينكه چنين باشد لازم است كه نمايندگان با صلاحيت تمامي اعضا در آن شامل باشند. اين موضوع يك مسئله صرفا مربوط به اقدامات تشكيلاتي نيست، بلكه داراي برد ايدیولوژيك – سياسي جدي است.
اگر چنين نباشد، كه متاسفانه در جـنـبـش انـقـلابــــــــی انترناسیونالیستی چنین نبود، اعضاي یک تشکیلات بین المللی کمونیستی به اعضاي اصلي و اعضاي فرعي تقسيم مي شوند كه در نهايت اعضاي اصلي رهبري مي كنند و اعضاي فرعي رهبري مي شوند. در نتيجه احزاب و سازمان هاي جمع شده در چنین تشکیلات بین المللی ای، ديگر احزاب همسنگر داراي حقوق مساوي نيستند كه با هم و شانه به شانه هم امر مشترك شان را رهبري كنند و پيش ببرند. سه، دو و يا يك حزب به فرمانده تبديل مي گردد و اكثريت باقيمانده به موقعيت تحت فرمان و اصل حقوق برابر ميان احزاب خدشه دار مي شود و ” رهبری جهانی ” بجای ” رهبری انترناسیونالیستی ” ( رهبری بین المللی ) می نشیند.
بطور مثال، دليل اساسي اينكه كميته جنبش، بعد از برگزاري موفقانه جلسه گسترده سال 1993، بجاي رهبري مبارزات خطي دروني جنبش در مورد اوضاع جهاني يعني پيشبرد وظيفه اي كه از طرف چلسه گسترده بر عهده اش گزاشته بود، توانست بدون مقدمه و بطور ناگهاني پيشبرد اين وظيفه را كنار بگذارد و بجای آن به مسائل مربوط به حزب كمونيست پيرو بپردازد، بايد در محدوديت تركيب كميته جستجو گردد.
طوري كه قبلا گفتيم موضعگيري نهايي سند ” در باره اوضاع جهاني ” مبني بر برجسته ساختن تضاد ميان امپرياليست ها و خلق ها و ملل تحت ستم نسبت به دو تضاد جهاني ديگر، انعكاسي از برتري نسبي موضعگيري اي كه تضاد ميان امپرياليست ها و خلق ها و ملل تحت ستم را به عنوان تضاد عمده جهاني مشخص مي نمود، نسبت به موضعگيري ديگر مطرح شده در جلسه گسترده بود. اما طرف دیگر در حاليكه تضاد مذكور را به عنوان تضاد عمده جهاني قبول نداشت، قادر نبود هيچ تضاد ديگري را به عنوان تضاد عمده مشخص نمايد و اصولا نمي توانست جهتگيري تكامل اوضاع جهاني را معين كند و در واقع اعلام بلاتكليفي مي نمود.
اما يكبار ديگر تركيب كميته مثل زمان بعد از كنفرانس بين المللي سال 1984، از يكجانب محدود باقي ماند و از جانب ديگر تركيب آن انعكاس دهنده وضعيت واقعي ايدئولوژيك – سياسي جنبش در رابطه با يك مسئله مهم و حياتي يعني اوضاع جهاني نبود.
طوری که قبلا گفتیم در سند تصويب شده توسط كنفرانس بين المللي سال 1984 يعني بيانيه جنبش، تضاد ميان امپرياليست ها برجسته تر از دو تضاد ديگر جهاني مطرح گرديده است و اين نشاندهنده برتري نسبي يك موضعگيري مشخص نسبت به موضعگيري مشخص ديگر در قبال اوضاع جهاني است. اما اين برتري نسبي در تركيب كميته جنبش، بنا به محدوديت تركيب آن، انعكاس نيافت. دو جانب از سه جانب شامل در كميته جنبش ( احزاب تركيه و هند )، تضاد ميان امپرياليست ها و خلق ها و ملل تحت ستم را تضاد عمده جهاني مي دانستند و صرفا يك جانب شامل در كميته ( حزب كمونيست انقلابي امريكا ) تضاد ميان امپرياليست ها را تضاد عمده جهاني محسوب مي نمود. اما همين تركيب وظيفه داشت مبارزه جهاني جنبش انقلابي انترناسيوناليستي را بر اساس بيانيه اش، كه دران تضاد ميان امپرياليست ها به عنوان برجسته ترين تضاد جهاني مطرح شده بود، رهبري و هدايت نمايد. نهايتا اين تناقض ميان موضعگيري ايدئولوژيك – سياسي ” جاا ” و تركيب تشكيلاتي كميته آن، به عنوان يكي از عوامل مهم، نقش منفي خود را در فروپاشاندن تركيب سه جانبه كميته جنبش ايفا نمود.
در ايام بعد از برگزاري جلسه گسترده سال 1993، يكبار ديگر تناقض ميان موضعگيري ايدئولوژيك – سياسي مشمولين كميته جنبش و تركيب تشكيلاتي آن پيش آمد. درين زمان دو جانب از سه جانب تشكيل دهنده كميته جنبش ( اتحاديه كمونيست هاي ايران و حزب كمونيست انقلابي امريكا ) تضاد ميان امپرياليست ها و خلق ها و ملل تحت ستم جهان را به عنوان تضاد عمده جهاني قبول نداشتند و صرفا يك جانب از مشمولين كميته تضاد مذكور را به عنوان تضاد عمده جهاني مي پذيرفت. كميته اي با اينچنين تركيب تشكيلاتي وظيفه داشت كه مبارزات خطي دروني جنبش درمورد اوضاع جهاني را بر اساس سند ” در باره اوضاع جهاني ” ، كه در آن تضاد ميان امپرياليست ها و خلق ها و ملل تحت ستم به مثابه برجسته ترين تضاد جهاني در نظر گرفته شده بود، رهبري و هدايت نمايد.
اما اين بار كميته از هم نپاشيد و راه جلوگيري از فروپاشي، منطقا تبديل نمودن موضوع اصلي مبارزات خطي دروني از اوضاع جهاني به مسائل مربوط به حزب كمونيست پيرو بود. درينجا مسئله بر سر حسن نيت و سوء نيت نه بلكه مسئله بر سر نتيجه عملي سياسي و تشكيلاتي اين تبديلي است. كميته منطقا نياز داشت كه روي اين موضوع بحثي آنقدر متمركز گردد و آن قدر فشار بگزارد كه موضوع بحثي تعيين شده در جلسه گسترده كلا به يك موضوع فرعي تبديل گردد. اين تمركز و فشار آنقدر قوي و شديد گرديد كه سرنوشت انقلاب پيرو براي كل جنبش انقلابي انترناسيوناليستي مسئله مرگ و زندگي اعلام شد. براي جنبشي كه در مقابل ” اژدها مرگي ” انقلاب چين قد علم كرده بود، واقعا قابل تعجب بود كه از ” گرگ مرگي ” احتمالی انقلاب پيرو، در بد ترين حالت آن، اينگونه از خود دست پاچگي نشان دهد. در واقع همين دستپاچگي باعث گرديد كه موضوع احتمال دخالت شخص گونزالو در تدوين خط مذاكره، قبل از وقت بيرون افتد و كميته ناچار شود كه در جلسه گسترده بعدي درسال 2000 درينمورد انتقاد از خود به عمل آورد.
تبديل موضوع اصلي مبارزات خطي دروني، از لحاظ تشکیلاتی برای کمیته يك اقدام موفقيت آميز بود. وحدت كميته محفوظ ماند و كل جنبش نيز بر مبناي احساس ضرورتي كه در مورد توجه به سرنوشت انقلاب پيرو داشت، توانست وحدت خود را حفظ نمايد. اما مسئله پيشبرد مبارزات خطي در مورد اوضاع جهاني كه در جلسه گسترده سال 1993 به عنوان موضوع بحثي محوري دروني تعيين شده بود، به طاق نسيان گزاشته شد.
در جلســــه گسترده سال 2000، كه اعلاميه ميلينيوم را تصويب و منتشر كرد، به تاسي از عمده شدن عملي مباحثات مربوط به انقلاب پيرو در مباحثات دروني جنبش در سال هاي بعد از جلسه گسترده سال 1993، همين مباحثات به موضوع بحثي محوري در جلسه مبدل گرديد. به همين دليل روي اوضاع جهاني و مشخصا روند ها و تضاد هاي جهاني به عنوان موضوع محوري مكث به عمل نيامد. در نتيجه، نظر نهايي جلسه در مورد روند ها و تضاد هاي جهاني مبني بر عمده دانستن روند انقلاب در جهان و عمده دانستن تضاد ميان امپرياليست ها و ملل تحت ستم در جهان، با وجودي كه صرفا با يك راي منفي مواجه شد و با اكثريت قريب به اتفاق، منجمله توافق بيحال نماينده حزب كمونيست انقلابي امريكا، به تصويب رسيد؛ اما مطلب مربوط به آن به شكل حاشيه يي و بسيار مختصر در متن اعلاميه نهايي جلسه، مطرح گرديده است. 
برای ما به درستی روشن نیست که پس از جلسه گسترده کمیته جنبش در سال 2000 بود که ترکیب کمیته جنبش ظاهرا به یک ترکیب چهار جانبه ارتقا پیدا کرد یا در سال های بعد؟ اما در هر حال این کمیته، پس از جلسه گسترده سال 2000 بیشتر از پیش در کنترل حزب کمونیست انقلابی امریکا قرار گرفت. عضو تازه کمیته از نیپال تا آخر نتوانست مستقیما در فعالیت های کمیته در محل استقرارش حضور داشته باشد و عضو دیگر آن از ترکیه نیز در کار های روز مره کمیته بصورت دایمی دخیل نبود و نقشش در فعالیت های کمیته مجموعا یک نقش فرعی بود. بدین ترتیب کمیته جنبش عملا در کنترل حزب کمونیست انقلابی امریکا و حزب کمونیست ایران ( م ل م ) قرار داشت و نمایندگان همین دو حزب فعالیت های روزمره کمیته جنبش را هدایت می کردند. در واقع نقش فرعی عضو ترکی و نقش سمبولیک عضو نیپالی کمیته از این ” مفیدیت ” برخوردار بود که انحصار عضو امریکایی و ایرانی کمیته بر فعالیت های روزمره آنرا پوشش قانونی جنبشی فراهم نماید.
نماینده حزب کمونیست ایران ( م ل م ) در جلسه گسترده سال 2000، فرمولبندی قطعنامه جلسه در مورد تضاد عمده و روند عمده جهانی را قبول نداشت و علیه آن رای داد. از طرف دیگر گرچه نماینده حزب کمونیست انقلابی امریکا در آن جلسه، اعلام کرد که « با فرمولبندی قطعنامه در مورد تضا د عمده جهانی ” مشکل ندارد، اما پس از جلسه، رهبری حزب مذکور علیه قطعنامه جلسه کلا موضع مخالف اختیار نمود. ولی همین دو جانب پس از آن جلسه و تا آخر نه تنها در کمیته ماندند بلکه گردانندگی اصلی فعالیت های کمیته را بر عهده داشتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *