رفقا!
درودهای گرم و انقلابی خود را خدمت شما رفقائی که در اولین محفل سالگرد درگذشت رفیق ضیاء صدر حزب کمونیست(مائوئیست)افغانستان حضور به هم رسانیدید تقدیم می دارم.
رفیق ضیاء رهبر خردمند و توانا، زندگی اش را وقف مبارزه علیه ظلم و ستم برای رسیدن تودههای مظلوم به آزادی و استقلال کشور نمود.
امروز اول سرطان 1400 خورشیدی است و یک سال میشود که رفیق ضیاء دیگر در میان ما نیست، اما در مدت یک سال هیچگاه نتوانستم یاد و خاطره اش را فراموش نمایم.
رفیق ضیاء بسیار به سادگی زندگی نمود، او با مردم صمیمی و در هم آمیخته بود. اولین معلم رفیق ضیاء درد ورنج، غم و اندوه تودههای ستمکش جامعه بود.
رفیق ضیاء با عشقی که به مردم داشت، تمام زندگی خود را وقف مبارزه با دشمنان طبقاتی تودههای ستمکش افغانستان نمود. او همیشه مدافع حقیقت، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی بود.
توصیه رفیق ضیاء برای منی کارگر ساده همیشه این بود که: «کارگران باید مستقلانه متشکل شوند و با شگوفا ساختن مبارزات خویش، عملاً نشان دهند که دیگر توسری خور و دشنام شنو نیستند، آن ها باید در جریان مبارزات آگاهانه شان تثبیت نمایند که از حقوق خود آگاه شده و از عزت نفس و حقوق خود دفاع می نمایند.»
رفیق ضیاء گنجینه معنوی جامعه ما بود. او هم چو خورشید تابناکی بود که راه رهایی تودههای زحمتکش افغانستان را از تاریکی و ظلمت کسانی که بر آنها ستم روا میدارند، نشان داده است.
رفیق ضیاء برای من الگو بود. هر زمانی که با او رو به رو میشدم روحیه مبارزاتی ام چند برابرمیگردید. برخورد صمیمانه او با یک کارگر ساده و تلاش برای رهنمایی مبارزه علیه دشمنان انقلاب برایم نیرو و توان میبخشید.
مدت یک سال است که رفیق ضیاء دیگر در میان ما نیست، ولی خاطراتش همیشه در وجود ما زنده و پا بر جاست. مرگ رفیق ضیاء پر قو نیست، بلکه هم چو کوه است. امیدواری من این است که بتوانم خط ترسیم شده رفیق ضیاء را پیش برده و عمرم را به همین شکل به پایان رسانم.
زنده و جاوید باد یاد و خاطره رفیق ضیاء
به پیش در راه آزادی، برابری و عدالت اجتماعی