- 1,454 واژه، 8 دقیقه زمان خواندن.
گرامی باد هفتم قوس !
یاد جانباختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان
هفتم قوس یادآور خاطرات جانباختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور است که تعداد تقریبی مجموعی آنها روی همه رفته به بیست هزار (20000) نفر میرسد. بزرگ داشت از روز جانباختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان، یکی از مسئولیتهای مبارزاتی جنبش چپ در افغانستان است. زنده نگه داشتن یاد و خاطرات عزیزان مان به این معنا است که ما بر ادامه رزم و پیکار رفقای جان باخته، علیه دشمنان سوگند خوردۀ خلق تجدید پیمان می نمائیم.
اکثریت قریب به اتفاق این جانباختگان در زمان مبارزه و جنگ علیه رژیم کودتایی هفت ثور و متعاقب آن جنگ مقاومت ضد سوسیالامپریالیزم شوروی، و عوامل نیروهای رژیم مزدور اشغالگر سوسیالامپریالیست و تا حدی توسط سرسختان ضد کمونیست (مجاهدین) در درون جنگ مقاومت ضد شوروی، به جاودانگی پیوسته اند. این جانباختگان نه تنها در برگیرندۀ رهبران، کادرها و صفوف سازمانی تشکلات منشاء گرفته از “سازمان جوانان مترقی افغانستان” و “جریان دموکراتیک نوین افغانستان” بودند، بلکه تعداد زیادی از آن منسوبین سابق “سازمان” و “جریان” را نیز در بر میگیرند که بعد از انحلال سازمان جوانان مترقی بعضی از آنها به عضویت هیچ سازمـان و تشکل “چپ” در افغانستان در نیامده بودند.
تمام این جانباختگان، علیرغم تمامی فرازونشیبهای مبارزاتی شان، حداقل جانباختگان مبارزه و مقاومت ملی علیه سوسیال امپریالیزم شوروی و رژیم مزدورش و در سطوح بالاتر جانباختگان جنبش دموکراتیک نوین و جنبش مائوئیستی افغانستان محسوب میگردند. باید هر یک ازین جانباختگان در حد خودش بزرگداشت گردد و مورد احترام و تکریم قرار داشته باشد.
بناءً وظیفه و رسالت خود میدانیم که یاد و خاطرات این عزیزان را گرامی بداریم. و همه ساله این روز را بنام روز جان باختگان در کشور تجلیل نمائیم. و راه شان را تا پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین ادامه دهیم و تا آن جا پیش رویم که دیگر نشانی از ستم باقی نماند.
ما معتقد هستیم که حزب کمونیست (مائوئیست) در افغانستان یکی از مهم ترین سلاح از میان سه سلاح مورد نیاز برای انقلاب دموکراتیک نوین، گذار به انقلاب سوسیالیستی و حرکت مداوم انقلابی به سوی کمونیزم جهانی از طریق انقلابات متعدد فرهنگی در کشور است. بناءً همیشه برتداوم مبارزاتی علیه اشکال متعدد استعمار، استثمار و ستم در جامعه تاکید ورزیدیم. و در شرایط کنونی که بیش از سه سال از عمر نکبت بار امارت اسلامی افغانستان گذشته است نیز بر این امر تاکید می ورزیم. تداوم مبارزاتی پرولتاریا در کشور متضمن منافع عمومی آنی و آتی پرولتاریا در کشور است. در واقع بدون تعلق داشتن به چنین حزب سیاسی پیشاهنگ ، تعلق داشتن به جنبش کمونیستی و تعهد حقیقی ایدیولوژیک – سیاسی به کمونیزم(مارکسیزم ـ لنینیزم ـ مائوئیزم) مبارزات ما معنا و مفهوم حقیقی نخواهد داشت. به عبارت دیگر کمونیست بودن یک امر ایدئولوژیک – سیاسی – تشکیلاتی است و نه صرفا یک امر ایدئولوژیک – سیاسی منهای تعهد تشکیلاتی.
حزب ما معتقد است که قبل از برپایی و پیش برد انقلاب باید به ائتلافهای طبقاتی و سیاسی مبادرت ورزید، اما بر حفظ استقلال ایدئولوژیک ـ سیاسی و تشکیلاتی تاکید میورزد. این موضوع در اساسنامه حزب، مصوبه سومین کنگره سراسری چنین بیان گردیده است:
« حزب كمونيست (مائوئيست) افغانستان با در نظر داشت ضرورت هاي مبارزاتي، در شرایط قبل از برپایی جنگ خلق نیز می تواند به ائتلاف هاي طبقاتي و سیاسی گوناگون مبادرت ورزد، اما در هر حالتي با پيگيري و استواري براي حفظ استقلال ايديولوژيك ــ سياسي تشكيلاتي و نظامي خود و تقويت مواضع انقلابي و تاُمين منافع پرولتاريا، مبارزه مي نمايد. فقط به اين صورت، مبادرت به ائتلاف هاي طبقاتي و سیاسی گوناگون ميتواند در خدمت استراتژي مبارزاتي حزب قرار بگيرد.» (اساسنامۀ حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان)
بنابرین موجودیت حزب انقلابی پرولتری و رهبری آن پیش شرط تشکیل ارتش تودهیی و جبهۀ متحد انقـلابی اسـت، که هم بر تداوم مبارزاتی تاکید می ورزد و هم از خون جانباختگان خویش دفاع میکند.
حزب ما از قوس 1388 خورشیدی به این سو بارها نیاز عاجل مبارزاتی را در کشور مطرح نموده صراحتاً بیان داشته که فقط و فقط يك مقاومت سرتاسري همه جانبه جنگي و غير جنگي پيروزمندانه قادر است به حالت مستعمراتي در افغانستان خاتمه دهد. بر اساس همین نیاز عاجل مبارزاتی تاکید بر ایجاد همسویی و هم آهنگی مبارزاتی ميان تمامي نيروها و شخصيت هاي انقلابي كمونيست و ملي – دموكرات افغانستاني، نموده است. اما متاسفانه که هیچ یک از این نیروها چنین آمادگی از خود نشان ندادند.
حزب ما یک بار دیگر از تمامی نیروها و شخصیت های انقلابی کمونیست و ملی ـ دموکرات کشور می خواهد که حداقل در شرایط کنونی این نیاز عاجل را درک نموده و برای ایجاد همسویی، هم آهنگی و اتحاد تلاش جدی به خرج دهند. ما مکرراً اعلان می کنیم که براي اجرا و پيشبرد اين مسئوليت هاي عاجل و درازمدت مبارزاتي، از هيچ تلاش و كوششي دريغ نمینماييم، سائر نيروها و شخصيت هاي انقلابي كمونيست و ملي – دموكرات را نيز در جهت راه اندازي عملي چنين تلاش و كوششي فرا مي خوانيم.
اعتقاد ما این است که افغانستان هنوز یک کشور مستعمره و در چنگال خونین اشغالگران امریکایی قرار دارد. طالبان نیز دستنشاندگان امروزی اشغالگران امریکایی است که با یک بازی پشت پرده دوباره آن ها را به قدرت رساند.
حزب ما، امر سازش اشغالگران امریکایی را با دست پروردگان طالب شان را هرگز از نظر دور نداشته است. در 18 قوس سال 1388 خورشیدی مقالۀ تحت عنوان«نیاز به ادای یک مسئولیت مبارزاتی عاجل» این موضوع را پیش بینی نموده و در آن مقاله چنین بیان داشتیم:
«طالبان و حزب اسلامي گلبدين خود نيروهايي اند كه در اصل توسط امپرياليست هاي امريكايي، انگليسي و وابستگان منطقه يي آن ها ساخته و پرداخته شده اند. به همين جهت جستجوي راه سازش و مصالحه با آن ها، يكي از اجزاي اصلي استراتژي جديد اشغالگران امپرياليست به سردم داري امپرياليست هاي امريكايي در افغانستان را تشكيل مي دهد. آن ها نيروهاي امتحان داده اي هستند كه نتايج فاجعه بار حاكميت هاي ارتجاعي شان، مردمان ما را تا مغز استخوان سوزانده است و قسما هم اكنون نيز مي سوزاند. ايدئولوژي و برنامه سياسي به شدت ارتجاعي، شوونيستي، جاهلانه واستبدادي آن ها خود به خود زمينه هاي مناسب فريبكارانه براي عادلانه جلوه دادن طرحات اشغالگران فراهم مي سازد. اين ايدئولوژي و برنامه سياسي، نه تنها قادر نيست تمامي افراد و نيروهاي مخالف اشغالگران و رژيم دست نشانده را، از ميان تمامي اقشار و طبقات و مليت ها و اقليت هاي ملي، در يك مقاومت سرتاسري بسيج نمايد، بلكه آن ها خود آگاهانه در پي چنين بسيج مبارزاتي مقاومت خواهانه سرتاسري نيستند. آن ها نه تنها به هيچ وجهي قادر نيستند خشم زنان، يعني نيمي از پيكر جامعه، عليه اشغالگران و دست نشاندگان را رها سازند، بلكه زن ستيزي مشمئز كننده شان خود زمينهساز اجراي طرحات فريبكارانه دشمن اشغالگر و رژيم پوشالي در قبال زنان است. محدوديت اجتماعي و مليتي آن ها ذاتي و غير قابل التيام است و اميدواري اشغالگران و دست نشاندگان شان در تحميل قطعي انقياد دراز مدت بر مردمان ما را بيشتر مي سازد.
با توجه به تمامي اين مسائل، برپايي و پيشبرد يك مقاومت ملي مردمي و انقلابي سرتاسري، بر محور مقاومت مسلحانه و به بيان روشن تر جنگ مقاومت ملي مردمي و انقلابي، عليه اشغالگران امپرياليست و خائنين ملي، نه تنها از لحاظ پيوند دادن مقاومت ضد اشغال با انقلاب اجتماعي مورد نياز در افغانستان، يك ضرورت و الزام قطعي غير قابل انصراف است، بلكه صرفا خاتمه بخشيدن به انقياد مستعمراتي و حصول استقلال سياسي افغانستان نيز بدون برپايي و پيشبرد چنين مقاومتي يك امر ناممكن به نظر مي رسد.» (شماره 23 شعله جاوید ـ دور سوم ـ تاکیدات از ماست)
بر مبنای همین شناخت عمیق از اوضاع اجتماعی ـ سیاسی کشور بود که حزب تاکید بر تامین هم آهنگی مبارزاتی میان تمامی نیروهای انقلابی کمونیست، ملی و دموکرات نمود، و صراحتاً بیان نمود که:
«ما مي توانيم – و بايد – هم زمان با پيشبرد تلاش براي ايجاد اين چنين همآهنگي مبارزاتي ميان اين نيروها و شخصيت ها، مبارزات ايدئولوژيك – سياسي، به خاطر حل و فصل تفاوت ها و اختلافات و يا لا اقل ايجاد تفاهم ميان شان را نيز پيش ببريم.» همان جا
ما در هفتم قوس امسال تعهد راسخ خویش را بر تداوم این مبارزه بار دیگر اعلام میداریم و یاد جانباختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان را هرچه باشکوه تر گرامی داشته و از تمامی شخصیت ها و نیروهای انقلابی، ملی و دموکراتیک تقاضامندیم تا مبارزات شان را هرچه فشرده تر علیه حکومت تئوکراتیک طالبان بر محور همسویی، هم آهنگی و اتحاد میان نیروهای انقلابی کمونیست، ملی ـ دموکرات هر چه جدی تر و اصولی تر پیش ببرند.
گرامی باد هفتم قوس !
زنده باد یاد جانباختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان
به پیش به سوی اتحاد هر چه اصولی تر نیروهای انقلابی کشور
پیش به سوی برپایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان
7 قوس 1403 خورشیدی ( 27 نوامبر 2024 میلادی )