همانطوری که شهر قندوز چند مرتبه بین اشغالگران امپریالیست، رژیم دستنشانده و طالبان دست به دست گردید، همین اکنون این شهر از هر طرف در محاصره طالبان قرار دارد.
به همین ترتیب شهرهای لشکرگاه، ترینکوت، مهترلام، پلخمری، لوگر، میدان شهر و شهر فراه نیز در معرض تهدید شدید امنیتی قرار دارد و طالبان بر بقیه شهرها حملات جبهوی مرتباً انجام میدهند. به این ترتیب در ظرف سه هفته چهار ولسوالی از ولایات میدان وردک، لغمان، تخار و قندوز از کنترول رژیم دستنشانده خارج گردیده است، و در بسیاری از ولایات، ولسوالیها در معرض سقوط قرار گرفته اند.
علاوه بر جنگهای ارتجاعی ـ استخباراتی، دهها عملیات انتحاری و انفجاری در مناطق حساس شهر کابل و سایر شهرها و مناطق تحت کنترول رژیم دستنشانده صورت گرفته و میگیرد و تلفات وسیعی بر نظامیان رژیم دستنشانده و در عینحال اهالی ملکی وارد آورده که آخرین نمونۀ آن حمله وحشیانه و جنایتکارانه بر مکتب دخترانۀ سیداشهداء دشت برچی است که تلفات سنگین بر جا گذاشته است.
امروز به خوبی هویدا است که مناطق تحت کنترل رژیم دستنشانده نسبت به سالهای قبل کاملاً کاهش یافته است. طبق آماری که خود اشغالگران امپریالیست داده اند در آخر سال 2018 میلادی مناطق تحت کنترل اشغالگران امپریالیست و رژیم دستنشانده در حدود 57 فیصد قلمرو کشور را تشکیل میداد. اما امروز این مناطق کمتر از 50 فیصد تمام قلمرو کشور تقلیل یافته است. اکثریت شاهراههای کشور در کنترول طالبان است.
تضادهای درون رژیم دستنشانده، رژیم پوشالی را به سرحد فروپاشی نزدیک ساخته است. تظاهرات مردم ولایت فاریاب به خاطر تعیین داود لغمانی به حیث والی میمنه، رژیم پوشالی را به چالش کشیده است. این وضعیت شباهت زیادی به دوره اخیر ریاست جمهوری نجیب دارد. اینها نمونههایی از تشدید تضادهای درونی رژیم پوشالی است.
اوباما در دور دوم ریاست جمهوری اش اعلان نمود که تا آخر سال 2016 میلادی تعداد قوای امریکایی در افغانستان از چهارده هزار(14000) نفر به یک هزار(1000) نفر تقلیل مییابد، در اخیر سال 2016 نه تنها این کار عملی نگردید، بلکه تعداد قوای اشغالگر از 14000 به 19000 نفر افزایش نیز یافت.
اشغالگران امپریالیست با افزایش قوای تازه نفس در افغانستان هر چه تلاش نمودند تا بن بست نظامی را در میدانهای جنگ بشکنانند، اما موفق به این کار نگردیدند، بالاخره اشغالگران امریکایی از افزایش قوای شان به این نتیجه رسیدند که با افزایش قوای اندک نمیتوانند سیاست سرکوب قاطع علیه طالبان و داعشیان را پیش ببرند، بلکه فقط قادر به “سیاست حمایت قاطع” از نیروهای نظامی رژیم دستنشانده خواهند بود. و بخوبی درک نمودند که آنها در حالتی هم قرار ندارند که برای بار دوم تعداد قوای شان را در افغانستان به حد صد و پنجاه هزار نفر افزایش دهند. بدین اساس اشغالگران امریکایی به این نتیجۀ قطعی رسیدند که دست از افزایش قوای تازه نفس به افغانستان بردارند و وارد معاملۀ سیاسی با دستپروردگان دیروزی شان شوند و به این ترتیب دست پروردگان دیروزی و امروزی شان را در یک رژیم دستنشانده اسلامی گوش به فرمان پسا توافق جمع نمایند، تا از یک طرف از تلفات جانی عساکر شان جلوگیری نمایند و از طرف دیگر مصارف هنگفت نظامی شان را به حد اقل برسانند.
بعد از این نتیجه گیری مقامات عالی رتبه دولتی امریکا صراحتاً اعلان نمودند که سیاست جنگی امریکا در افغانستان به بن بست رسیده است و دیگر راه حل نظامی ندارد.
اشغالگران امپریالیست از فساد گسترده رژیم دستنشانده و بخصوص فساد نیروهای مسلح رژیم به شدت مینالند و مطمئن اند که با موجودیت این رژیم وضعیت اشغالگران در افغانستان وخیمتر از قبل میگردد، و باید هر چه زودتر یک رژیم اسلامی پسا توافق با میانجیگری “سازمان ملل” در افغانستان ایجاد گردد تا عمر اشغال کشور طولانی تر گردد.
عدم حضور جنگی نیروهای مائوئیست و شخصیتهای انقلابی، ملی ـ دموکرات در میدان جنگ یک کمبود و ضعف جدی محسوب میگردد. از میان برداشتن این کمبود و ضعف در قدم اول متوجه نیروهای مائوئیست کشور است که از راه مبارزه ایدئولوژیک فعال و نشستهای رودر رو به حل اختلافات به پردازند و به گروه گرایی و سکتاریزم خط بطلان کشند و در همآهنگی و همسویی با تمامی نیروهای انقلابی و ملی ـ دموکرات این بن بست را درهم شکنند.
حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان یکبار دیگر تعهد جدی خود را برای حرکت در چنین مسیری اعلام مینماید.
حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان
2جوزای 1400 خورشیدی
(23 می 2021 میلادی)