خط ترسیم شده توسط رفیق ضیاء و هم‌رزمانش را با کار شانه به شانه و مبارزۀ شانه به شانه با توده‌های زحمت‌کش ادامه می‌دهیم

خانه ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺗﺎﺯﻩ

سند ذیل به تاریخ ۶ سنبلۀ ۱۳۹۹، به دست ما رسید که برای نشر در وبسایت ارسال نموده بودیم، متاسفانه توسط (ملیار) از واحد شمارۀ ششم بایگانی گردیده و اجازه نشر را نیافت. اینک به انتشار آن مبادرت ورزیدیم.

مرگ نابهنگام رفیق ضیاء صدر حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان را به تمام اعضای کمیتۀ مرکزی حزب، کمیته‌های منطقوی، تمامی هواداران حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان، تمام احزاب و سازمان‌های مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست سایر کشورها تسلیت عرض می‌کنم.

با کمال جرات می‌توان گفت که رفیق ضیاء صدر حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان جاودان و فنا ناپذیر گردید.

بدون شک از دست دادن رفیق ضیاء رهبری که تمام عمر و زندگیش در راه کمونیزم (مارکسیزم ـ لنینیزم ـ مائوئیزم) و خدمت به خلق ستم‌دیده صرف نمود برای پرولتاریا، توده‌های زحمت‌کش و تحت ستم و هم‌چنان زنان کشور که علاوه بر ستم طبقاتی از ستم امپریالیستی و شئونیزم مردسالارانه رنج می‌برند، ضربه نهایت بزرگ و غیرقابل سنجش می‌باشد.

از آن جایی که همه رفقا درباره زندگی سیاسی رفیق ضیاء وضاحت دادند و پیام‌های تسلیت‌شان را فرستادند متشکرم.

من می‌خواهم کمی به زندگی شخصی رفیق ضیاء وضاحت بدهم.

اجازه دهید رفیق ضیاء را به معرفی بگیرم. رفیق ضیاء به صفت یک مارکسیست ـ لنینیست ـ مائوئیست، یک انترناسیونالیست کامل، رهبر صادق، راسخ، آموزگار عالی، فرمانده شجاع، دلیر و قاطع و هم‌چنان برای فامیل یک پدر و یک رفیق خوش قلب و مهربان و انسان صبور بود.

علت به معرفی گرفتن رفیق ضیاء به این دلیل است که زندگی شخصی و منافع شخصی وی در خدمت زندگی سیاسی و انقلابی او بود.

زنده یاد رفیق ضیاء برای آرمان و هدف والای انقلابی‌اش از هیچ نوع قربانی دریغ نورزید و ترسی بدل راه نداد و در راه مبارزه علیه اشغال‌گران امپریالیست، رژیم پوشالی، تسلیمی‌ها و تسلیم‌طلبان لحظه‌ای درنگ نکرد.

رفیق ضیاء از ابتدا تا انتهای زندگی‌اش هرگز دنبال منافع شخصی و دارایی نرفت. اما توله سگان تسلیم‌طلب و تسلیم‌شده به اشغال‌گران امپریالیست و رژیم دست‌نشانده و سایر رویزیونیست‌هایی که در کشورهای امپریالیستی نشسته‌اند، از آن‌جا پارس می‌نمایند و رفیق ضیاء را با الفاظ زشت و رکیک متهم به میلیونر می‌کنند. آن‌هایی که به زندگی رفیق ضیاء از نزدیک آشنائی دارند بخوبی می‌دانند که رفیق ضیاء با چه مشکل اقتصادی دست و پنجه نرم نمود. با آن‌که رفیق ضیاء از لحاظ مالی در مضیقه بود، هرگز از مبارزه علیه اشغال‌گران امپریالیست، اشغال‌گران داعشی و رژیم دست‌نشانده بعنوان دشمنان عمده خسته نشد و مبارزه علیه طالبان را بعنوان دشمن غیر عمده هم به فراموشی نسپرد و بخوبی پیش برد. او بخوبی وظیفه عمده مبارزاتی را هرگز فراموش نکرد و رویش بعنوان بخش عمدۀ تضاد عمده تاکید می‌ورزید. رفیق ضیاء مانند تسلیم‌شدگان و تسلیم‌طلبان بخاطر جاه و مقام سر به آستان اشغال‌گران و رژیم پوشالی نسائید.   به تسلیم شدگان و تسلیم‌طلبان داخلی و خارجی می‌گویم اگر جرات و شهامت دارید بفرمائید و بیایید زندگی رفیق ضیاء را از نزدیک ببینید، آن‌گاه اگر وجدانی وجود داشته باشد زندگی حقیقی‌اش چنان‌چه هست انعکاس می‌دهد. این کار از کسی ساخته است که حداقل ذره‌ای از وجدان صادق در نهادش باقی مانده باشد و جرئت انتقاد از خود را داشته باشد.

زمانی که کتاب تسلیم‌طلبانه “افغانستان الگوی دموکراسی امریکایی” نشر گردید و آقای “و. آئیژ” در این کتاب خواست تا تسلیم‌طلبی خود و شرکایش را توجیه نمایند، رفیق ضیاء با قامتی استوار با اسناد و مدارک نشان داد که این طرز استدلال کاملاً تسلیم‌طلبانه است، آن‌ها جای این‌که به مبارزه ایدئولوژیک بپردازند از این کار رفیق ضیاء خوش‌شان نیامده به فحاشی و لجن پراگنی و حتی بیرون از چوکات اخلاقیات علیه رفیق ضیاء پرداختند که برای هر شخص شرافت‌مندی تهوع آور است.

هرگاه خواننده به تمامی اسناد ارائه شده توسط تسلیم‌طلبان مراجعه نماید، هیچ‌گاه نمی‌تواند یک جمله‌ای که بتواند قول‌شان را تصدیق نماید، پیدا نماید.     

من از کسانی که دشنام‌نامه‌های تسلیم‌شدگان را مطالعه نموده‌اند، می‌خواهم یک مرتبه سری به سایت شعله جاوید بزنند و یازده شماره دور اول شعله جاوید یعنی دوران مبارزاتی سال‌های ۴۷ الی سال ۵۰ خورشیدی را از نظر بگذرانند، دقیقاً مشاهده خواهند نمود که استدلال‌شان پایه مستحکم منطقی علیه رفرمیست‌ها و رویزیونیست‌ها داشته و در مقابل هیچ‌کس و حتی دشمنان مارکسیزم ـ لنینیزم ـ مائوئیزم به چنین شیوه‌ای توسل نجسته‌اند. حتی می‌توان به دوره دوم، سوم و چهارم شعله جاوید مراجعه نمود، شما در هیچ یک از این شماره‌ها حتی یک کلمه رکیک نمی‌توانید پیدا کنید.

لحن کلام رفیق ضیاء نرم و توام با استدلال و منطق بود. او همیشه به ما می‌آموخت که از تظاهر و افاده فروشی بپرهیزید، زیرا تظاهر و افاده فروشی بیش از همه قابل تحقیر است، بُرنده‌ترین و موثر‌ترین سلاح فقط روش علمی است. براساس روش علمی است که می‌توان حقیقت را از میان واقعیت‌ها بیرون کشید.

با جرات می‌گویم که هیچ نیروی را قدرت و توانایی آن نیست که از اسناد و مدارک رفیق ضیاء بتواند نقلی راکه خلاف منافع خلق زحمت‌کش افغانستان باشد بیرون آورند. تعدادی فقط بدون اسناد و مدارک به فحاشی و ناسزاگویی علیه رفیق ضیاءپرداخته اند.

تسلیم‌شدگان و تسلیم‌طلبان جای دامن زدن به مبارزات ایدیولوژیک ـ سیاسی به فحاشی و رکیک گویی پرداخته و می‌پردازند. چنین زبانی هیچ‌گاهی در ادبیات سیاسی افغانستان و بخصوص ادبیات سیاسی چپ افغانستان اصلاً مروج نبوده و نیست و این‌که این ادبیات امروز از طرف تعدادی دامن زده می شود مایۀ ننگ و شرم است. امیدوارم که بر زبان لومپنانه در ادبیات سیاسی روش علمی مسلط گردد.

نوا

۶ سنبله ۱۳۹۹

ستاره‌های ســرخ جاودانه‌اند!

دنبال ستاره می‌گردند

در بستر بی‌کران آسمان

شاید این حجم سیاهی هم‌چو کوهی سنگی

گوهر در خود فشرده است

و در گوشه‌ی ازین اقیانوس ناآرام

مرواریدی یافت شود

تا ماهی‌های این آب‌زار

آ‌ن‌را به جای چشم‌های شان بگذارند


و شاید در خیل پرنده‌های کوچک

بال‌هایی به اندازه همت آسمان

پر بگشاید

تا سکوت دره‌ها را به دار بکشد

و شاید شناوری

موج‌های سرگردان این رود را

رام کند


هیبت طوفان مگر

سنگین‌تر از همت تو بود؟

و خروش آتش‌فشان مگر

سوزنده‌تر از شعله ایست

که در سینه‌ی تو می‌خروشید؟


و تو گفتی فراموش نکنم

که قفس‌های فولادین

شکننده‌تر از پرندگانی است

که به آزادی ایمان آورده‌اند

و غرور پرنده‌ها

رزمنده‌تر از تلاطم طوفانی است

که پرواز را باور نکرده است


و تو گفتی فراموش نکنم

که وجودم

محکم‌ترین سنگر جهان است

و سینه‌ام

سخت‌ترین سنگ این کوه


و تو گفتی فراموش نکنم

که ستاره‌های سرخ

درخشنده‌تر از چشم آسمان است

و روشنی قصه‌ایست

که بگوش جهان نگفته‌اند

تا باور کنند

که جهان خود

کوچک‌تر از همت مردیست

که چشم به آن‌سوی آسمان دوخته


واژه‌ای کوچک و مسخره‌ایست

مرگ برای ستاره‌ای به‌این ماندگاری

و آسمان از یاد نخواهد برد

که ستاره‌های سرخ

جاودانه اند.

***********************

***************

******

***