به مناسبت گرامی‌داشت از جان‌باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان در هفتم قوس 1404 خورشیدی

اطلاعیه اعلامیه ها خانه

1,284 واژه، 7 دقیقه زمان خواندن.


هفتم قوس 1404 خورشیدی، چهل و ششمین سال‌گرد روز جان‌باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان می‌باشد. چهل و شش سال قبل، رفیق زنده‌یاد اکرم یاری با جمعی از پیش‌گامان دیگر جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور به دستان ناپاک دژخیمان “حزب دموکراتیک خلق افغانستان” جان باختند. رفیق زنده یاد اکرم یاری با جمعی دیگر پیش‌گامان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان در تاریخ مبارزات بر حق طبقاتی و ملی مردمان کشور جاودانه شدند. روز هفتم قوس به عنوان روز جان‌ باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور ثبت تاریخ کشور گردید، و هر سال ازین روز به عنوان روز جان‌باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور به طرق مختلف گرامی‌‌داشت به عمل آمده و می‌آید.

هفتم قوس در حافظۀ سیاسی جنبش پرولتری افغانستان، تنها یک روز یادبود نیست؛ این روز بیان‌گر استمرار تاریخی مبارزۀ طبقاتی، مقاومت ضد سلطه استبداد و پایداری نیروهای مائوئیست بر آرمان رهایی توده‌ها است. این تاریخ، سند زندۀ ایستادگی هزاران رفیقی است که در برابر ارتجاع داخلی، وابستگی خارجی و ساختارهای دیرپای ظلم و استثمار قد برافراشتند. مبارزات این رفقا در دهه چهل خورشیدی از لحاظ ایدئولوژیک ـ سیاسی جایگاه خاصی را به عنوان جنبش مائوئیستی کشور رقم زد.

جایگاه ایدئولوژیک جان‌باختگان در خط مبارزۀ پرولتری

جان‌باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان تحت رهبری رفیق اکرم یاری حاملان یک مسیر سیاسی بودند: آن‌ها نه تنها علیه نظام مستعمراتی ـ نیمه مستعمراتی ـ نیمه‌فئودالی و  قدرت‌های امپریالیستی و نیروهای واپس گرای داخلی( اخوانی‌ها) مبارزه نمودند، بلکه علیه رویزیونیزم مدرن خروشچف که ماهیت پرولتری حزب و دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را دگرگون نموده بود به مبارزه بر خاستند و ماهیت رویزیونیستی شان را افشاء نمودند.

در سال 1955 میلادی (1334 خورشیدی) زمانی که خروشچف و بولگانین به افغانستان سفر نمودند، اولین گام اقتصادی از تمهیدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را در جهت وابسته‌سازی سلطنت ارتجاعی حاکم بر کشور و کل جامعۀ افغانستان به پیش برداشت و سپس آن را با گام‌های بعدی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ادامه داد. بر مبنای چنین تمهیداتی بود که در دهم جدی سال 1343 خورشیدی “حزب دموکراتیک خلق افغانستان” بر پایۀ وابستگی عمیق و وسیع ایدیولوژیک- سیاسی به رویزیونیزم مدرن خروشچفی و سوسیال‌امپریالیزم شوروی پایه‌گذاری گردید.

عده ای از انقلابیون کشور بـه پیـش‌گامـی رفـیـق زنده یاد اکرم یاری، در 13 میزان سال 1344 خورشیدی “سازمان جوانان مترقی افغانستان” را به مثابۀ اولین سازمان کمونیستی افغانستان پایه‌گذاری نمودند. در سال 1347 خورشیدی، “سازمان جوانان مترقی افغانستان” با هم‌کاری دو محفل دیگر، جریدۀ “شعلۀ جاوید” را به عنوان «ناشر اندیشه‌های دموکراتیک نوین» منتشر نمود.

مدت زمان اندکی پس از آغاز انتشار جریدۀ “شعلۀ جاوید”، جریان دموکراتیک نوین به سرعت به یک جریان سیاسی انقلابی وسیع و سرتاسری کل کشور و مرکب از فرزندان صدیق تمامی ملیت‌ها و اقلیت‌های ملی در افغانستان مبدل گردید.

جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور، علی‌رغم تحمل اشتباهات، انحرافات و انشعابات متعـدد در طـول حیات مبارزاتی شان، بخش‌های مهمی از مبارزات و مقاومت‌های مسلحانۀ توده‌یی در جنگ مقاومت علیه اشغالگران سوسیال امپریالیست و دست‌نشاندگان شان را  در سطح کل کشور سازمان‌دهی و رهبری نمودند و  تلفات وسیعی را در سطح رهبران، کادرها، صفوف و توده‌های رزمندۀ تحت رهبری شان متحمل گردیدند و بدین ترتیب به جنبش‌های سرتاپا خون چکان مبدل شد. هفتم قوس بیانگر آنست که رژیم کودتاگر هفت ثور یک رژیم فاشیست، مزدور و خون آشامی بیش نبوده است. روز هفتم قوس پیام آور آنست که جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور بیرقش را از درون دریای خون بلند نموده است.

جان‌باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین کشور، نه قهرمانان فردی، بلکه کادرهای آگاه یک خط سیاسی ـ ایدئولوژیک مشخص بودند؛ خطی که وظیفهٔ تاریخی خود را در سازمان‌دهی مقاومت، نقد تئوریک، و ایجاد بدیل انقلابی در افغانستان تعریف کرده بود.

گرامی‌داشت آنان به معنای احترام عاطفی نیست، بلکه پای‌بندی به ضرورت سازمان‌یافتگی پرولتری، استقلال ایدئولوژیک، و تداوم خط مبارزاتی جنبش کمونیستی (مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی) در افغانستان است.

 وضعیت کنونی افغانستان

افغانستان کنونی یک کشور مستعمره ـ نیمه‌فئودالی است. امپریالیزم امریکا بعد از توافقنامه دوحه نیروی نظامی خود را از کشور بیرون نمود،اما طبق “توافقنامه استراتیژیک” و “توافقنامه امنیتی” و “اعلامیه وزارت دفاع امریکا با رژیم غنی” افغانستان را مانند دوران امپریالیزم انگلیس کنترول می‌نماید. افغانستان کنونی از لحاظ اقتصادی کاملاً وابسته و فاقد استقلال سیاسی است. امارت اسلامی افغانستان، با رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود، زمینهٔ بازتولید عقب‌ماندگی و وابستگی را تقویت کرده است. آن‌ها به صورت سازمان‌یافتهٔ زنان را از صحنه اجتماعی حذف نموده اند، و طبق احکام سنتی سیستم مردسالاری را تقویت نموده و آموزش و پرورش را تحت کنترول شدید قرار داده اند. این وضعیت پیش آمده ضرورت انسجام، سازمان‌دهی و پیش‌آهنگی نیروهای کمونیستی (مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی ) را دو چندان می‌سازد.

نقش زنان در مبارزات انقلابی :

در افغانستان امروز، زنان نخستین قربانیان ساختار قدرت‌اند و در عین حال بزرگ‌ترین نیروی بالقوهٔ تحول اجتماعی محسوب می‌گردند. محرومیت آنان از آموزش، کار و حضور اجتماعی، نه یک مسئلهٔ حقوقی، بلکه جزئی از مکانیزم بازتولید نظام مستعمراتی ـ نیمه‌فئودالی است.

بدون حضور آگاهانهٔ زنان، بدون مشارکت طبقاتی و سیاسی آنان، هیچ تفکر و اندیشۀ رهایی‌بخش واقعی امکان تحقق ندارد. بدون مشارکت فعال زنان هیچ انقلابی به پیروزی نمی‌رسد و جنبش زنان نیز بدون تئوری انقلابی تحت رهبری حزب پیشاهنگ طبقه کارگر، نیز به رهایی نخواهند رسید. زنجیرها را باید پاره کرد و خشم زنان را به مثابه نیروی قدرتمندی در راه انقلاب رها ساخت. تجربهٔ دهه‌های گذشته ثابت کرده است که مبارزهٔ بدون سازماندهی و بدون رهبری حزب پرولتری سرانجامی ندارد.

 ضرورت اتحاد ایدئولوژیک ـ سیاسی نیروهای مترقی

در شرایطی که:

  • استبداد داخلی عرصهٔ فعالیت را مسدود کرده است،
  • قدرت‌های خارجی حاکمیت را در چنگال خود نگه داشته‌اند،
  • و پراکندگی در میان نیروهای مترقی ادامه دارد،

اتحاد آگاهانه و ایدئولوژیک میان جنبش کمونیستی ( مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی)، نیروهای منسوب به جریان دموکراتیک نوین افغانستان یک ضرورت فوری و نیاز عاجل مبارزاتی است.

اعتقاد ما این است که طالبان با یک سازش با امپریالیزم اشغال‌گر امریکا برای بار دوم به قدرت بازگشتند، و افغانستان یک کشور مستعمره ـ نیمه فئودالی است. در چنین شرایطی مهم‌ترین وظیفه مبارزاتی که فرا روی ما قرار دارد کار و پیکار برای ایجاد هم‌آهنگی و اتحاد میان نیروها و شخصیت‌های انقلابی در داخل و خارج کشور است. هرگاه ما بتوانیم این وظیفه مبارزاتی خود را به طور شایستۀ انجام دهیم و مشترکاً در جهت مبارزه علیه امارت اسلامی افغانستان و حامیان اشغال‌گر شان گام برداریم، به جرأت می‌توان گفت که خواهیم توانست که یک مقاومت همه جانبه ملی مردمی و انقلابی را علیه امارت اسلامی و حامیان امپریالیست شان راه اندازی نمائیم و در پیوند با توده‌های رزمنده کشور به پیش حرکت کنیم.

درین راستا باید تلاش نمود تا یاد و خاطره تابناک تاریخی جریان دموکراتیک نوین در دهه چهل خورشیدی را تازه نموده و تداوم آن را در حال حاضر به طور اصولی تأمین نمائیم. در هفتم قوس امسال، فراخوان ما این است:

روز تاریخی هفتم قوس را در نظر و عمل گرامی داشته و آن را تجلیل نمائیم، ما یقین کامل داریم که تجلیل و گرامی‌داشت از این روز تاریخی نیروها و شخصیت‌های انقلابی را وادار به عمل مشترک نموده و تیشه بر ریشه سکتاریزم می‌زند. ما امیدواریم که تمامی نیروها و شخصیت های انقلابی با درک نیاز عاجل مبارزاتی به تشتت و پراکندگی خاتمه داده و در عمل و نظر در جهت اتحاد و هم‌آهنگی میان تمامی نیروها و شخصیت‌های انقلابی کشور گام بردارند. هفتم قوس یادآور این حقیقت است که پیکار آگاهانه، سازمان‌یافته و علمی، محور اصلی پیش‌روی جنبش‌های مترقی و انقلابی افغانستان است.

گرامی باد هفتم قوس!

گرامی باد یاد جان‌باختگان جنبش مائوئیستی و جنبش دموکراتیک نوین افغانستان!
به پیش به سوی اتحاد اصولی و سازمان‌یافته نیروهای مترقی!
پیش به سوی برپایی و پیشبرد جنگ مقاومت ملی مردمی و انقلابی

حزب کمونیست (مائوئیست)  افغانستان

۷ قوس ۱۴۰۴ خورشیدی ( ۲۸ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی )

www.cmpa.io

sholajawid@cmpa.io || sholajawid2@hotmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *